per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2015-08-23
4
2
1
8
1263
Research Paper
اثر هورمون ملاتونین بر کیفیت اسپرم قوچ تالشی در داخل و خارج فصل تولیدمثل
Effect of melatonin on sperm quality of Taleshi ram during breeding and non-breeding seasons
سمیه قیامی
1
مهرداد محمدی
mohammadi@guilan.ac.ir
2
محمد روستائی علی مهر
roostaei.a.m@gmail.com
3
فریدون طالبی
4
دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت، ایران
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت، ایران
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت، ایران
کارشناس ارشد سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان، رشت، ایران
در این تحقیق به منظور بررسی اثر ملاتونین (رگولین) روی کیفیت اسپرم قوچ تالشی در داخل و خارج فصل تولیدمثل، 9 راس قوچ تالشی با میانگین سنی 3 سال و میانگین وزنی 57/1± 6/55 کیلوگرم به طور تصادفی انتخاب و به سه تیمار تقسیم شدند. قوچهای گروه اول (شاهد) رگولین دریافت نکردند، قوچهای گروه دوم یک عدد رگولین و گروه سوم همزمان دو عدد رگولین بهصورت زیر جلدی دریافت کردند. در روز صفر آزمایش (روز کاشت رگولین)، اندازه دور بیضه (SC)، حجم و غلظت منی، تحرک و زندهمانی اسپرم قوچهای همه تیمارها اندازهگیری شد. اندازه دور بیضه 45 روز بعد از کاشت رگولین و حجم و غلظت منی و همچنین تحرک پیشرونده و زندهمانی اسپرم در روزهای 46، 50، 54 و 58 بعد از کاشت رگولین مجدداً اندازهگیری شد. نتایج نشان داد استفاده از رگولین در فصل تولیدمثل اثر معنیداری روی SC و عوامل کیفی و کمّی اسپرم نداشت (05/0P>). کارگذاری دو عدد رگولین درخارج فصل تولیدمثل سبب افزایش SC و تحرک پیشرونده اسپرم شد (05/0P<)، در حالیکه استفاده از رگولین اثر معنیداری روی حجم منی و غلظت اسپرم نداشت (05/0P>). بر اساس نتایج این تحقیق میتوان گفت کارگذاری همزمان دو عدد رگولین خارج از فصل تولیدمثل باعث بهبود کیفیت منی قوچ تالشی شد.
In this study, nine Taleshi rams (approximately 3 years old and average BW was 55.6±1.57 kg) were selected randomly and allocated into three groups to investigate the effect of melatonin (regulin) on sperm during breeding and non-breeding seasons. The first group (control) did not receive any regulin, the rams of second group received one regulin and finally, the third group received two regulins subcutaneously at the same time. Scrotal circumference (SC), semen volume, sperm concentration, sperm motility and sperm viability of all rams were measured on day zero (regulin implantation day). Scrotal circumference was measured 45 days after regulin implantation and semen volume, sperm concentration, sperm motility and viability were measured 46, 50, 54 and 58 days after regulin implantation. The results indicated that the use of regulin had not any significant effect on the SC and sperm quantity and quality parameters during breeding season (P>0.05). The SC and motility were increased by using two regulins during non-breeding season and this improved sperm viability in comparison to control group (P<0.05). Whereas, the use of regulin had not significant effect on semen volume and sperm concentration (P>0.05). It is concluded that improvement in the ram semen quality was expected with the use of two regulins during non-breeding season.
https://ar.guilan.ac.ir/article_1263_0f4dc63ee907f2c455cf89e3858ffd0c.pdf
داخل و خارج از فصل تولیدمثل
قوچ تالشی
کیفیت اسپرم
ملاتونین
Breeding and non-breeding season
Taleshi ram
Sperm quality
Melatonin
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2015-08-23
4
2
9
19
1264
Research Paper
اثر پروبیوتیک پریمالاک و پری بیوتیک فرمکتو بر عملکرد رشد و کیفیت لاشه جوجه گوشتی
Investigation of the effect of Primalac probiotic and Fermacto prebiotic on growth performance and carcass quality of broilers
فاطمه شیرمحمد
shirmohammad@shahryariau.ac.ir
1
ساحره جوزی شکالگورابی
joezy5949@gmail.com
2
وحید محرمی
3
استادیار، گروه علوم دامی، واحد شهر قدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
استادیار، گروه علوم دامی، واحد شهر قدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
فارغ التحصیل کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، واحد شهر قدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
به منظور بررسی اثر کانیهای آلومینوسیلیکاته طبیعی و گلاکونیت در تغذیه گوسفند، دو آزمایش مستقل انجام شد. در آزمایش اول، ناپدید شدن ماده خشک این کانیها، در دو سطح اندازه ذرات 1-85/0 میلیمتر و 5/0> میلیمتر به روش کیسههای نایلونی بررسی شد. بدین منظور، سه رأس گوسفند نر فسیتوله شده نژاد دالاق در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چیدمان فاکتوریل 2×4 مورد استفاده قرار گرفتند. در آزمایش دوم، اثر جیرهای سطوح مختلف زئولیت و پرلیت بر میزان مصرف خوراک، قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی، رطوبت مدفوع و فراسنجههای خونی مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح چرخشی با 4 تیمار، 4 دوره و 4 رأس میش بالغ انجام شد. هر دوره آزمایشی، 15 روزه بود که 10 روز بهعنوان دوره عادتپذیری و 5 روز برای جمعآوری کل مدفوع در نظر گرفته شد. تیمارهای آزمایشی شامل: جیره شاهد، جیره شاهد + دو درصد زئولیت، جیره شاهد + دو درصد پرلیت و جیره شاهد + یک درصد زئولیت + یک درصد پرلیت بود. از لحاظ ناپدید شدن ماده خشک بین دو اندازه فیزیکی کانی بنتونیت تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0P>)، در حالیکه در دیگر کانیها این مقدار برای اندازه درشتتر هرکانی، در هر زمان، بهطور معنیداری کمتر از اندازه ریزتر آن کانی بود (05/0P<) بهطوریکه بیشترین اختلاف در مورد زئولیت در زمان 48 ساعت و به ترتیب برابر با 71/6 و 03/52 درصد در مورد اندازه درشتتر و ریزتر بود. آزمایش دوم نشان داد که قابلیت هضم ظاهری پروتئین خام، کلسیم و فسفر در تیمار دریافت کننده 2 درصد زئولیت به طور معنیداری بیشتر از سایر تیمارها بود (05/0P<). استفاده از 2 درصد زئولیت و پرلیت در جیره، میتواند سبب بهبود عملکرد میشها شود.
The current study was aimed to investigate the effect of Primalac probiotic, Fermacto prebiotic and their composition on growth performance, carcass quality and decreased requirements of protein and energy in broilers diets. A number of 720 one day male and female Cobb 500 chicks were allocated to 6 treatments with 4 replications and 30 chicks for each replication, under a completed randomized design. Treatments were consisted of A: control (without the additives); B:control+ recommended level of Primalac in each growth stage; C: control+recommended level of Fermacto in each growth stage; D: control+ 50% of recommended level of Primalac+ 50 % of recommended level of Fermacto in each growth stage; E: control+0.5% lower protein+50 kcal/kg lower ME+ 50% of recommended level of Primalac and Fermacto in each growth stage; and F: control+1% lower protein+100 kcal/kg lower ME+ 50% of recommended level of Primalac and Fermacto in each growth stage. No significant difference did exist (P>0.05) among various treatment for body weight gain, feed intake, feed conversion ratio, carcass relative weight, and percentage of carcass, leg, breast, heart, small intestine, abdominal fat, spleen and bursa of fabricius. Treatments E and F, in spite of lower level of dietary protein and energy, had similar performance with other treatments. Therefore the influence of probiotics and prebiotics appears when the diet nutrient content or its availability is restricted.
https://ar.guilan.ac.ir/article_1264_4cfa4bec22f28f8f63fa2b2aa8084c20.pdf
پروبیوتیک پریمالاک
پری ییوتیک فرمکتو
جوجه گوشتی
عملکرد
Primalac probiotic
Fermacto prebioticis
Broiler
Performance
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2015-08-23
4
2
21
37
1265
Research Paper
اثر مقادیر مختلف و اندازه ذرات کانی های آلومینوسیلیکاته و گلاکونیت بر ناپدید شدن شکمبه ای ماده خشک، مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی و فراسنجه های خونی گوسفند دالاق
Effect of different dietary levels and particle size of aluminosilicates and glauconite on ruminal dry matter disappearance, feed intake, nutrients digestibility and blood parameters in Dalagh sheep
مرتضی قاسمی هدک
ghasemihodk_m@yahoo.com
1
تقی قورچی
ghoorchit@yahoo.com
2
سعید زره داران
zereh2s@yahoo.com
3
احمد طاطار
tatar@ramin.ac.ir
4
بهنام قربانی
ghorbani.behnam@yahoo.com
5
دانش آموخته ی کارشناسی ارشد، گروه تغذیه دام و طیور، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
استاد گروه تغذیه دام و طیور، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
استادیار گروه علوم دامی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
دانش آموخته ی دکترا، گروه تغذیه دام و طیور، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
به منظور بررسی اثر کانیهای آلومینوسیلیکاته طبیعی و گلاکونیت در تغذیه گوسفند، دو آزمایش مستقل انجام شد. در آزمایش اول، ناپدید شدن ماده خشک این کانیها، در دو سطح اندازه ذرات 1-85/0 میلیمتر و 5/0> میلیمتر به روش کیسههای نایلونی بررسی شد. بدین منظور، سه رأس گوسفند نر فسیتوله شده نژاد دالاق در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چیدمان فاکتوریل 2×4 مورد استفاده قرار گرفتند. در آزمایش دوم، اثر جیرهای سطوح مختلف زئولیت و پرلیت بر میزان مصرف خوراک، قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی، رطوبت مدفوع و فراسنجههای خونی مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح چرخشی با 4 تیمار، 4 دوره و 4 رأس میش بالغ انجام شد. هر دوره آزمایشی، 15 روزه بود که 10 روز بهعنوان دوره عادتپذیری و 5 روز برای جمعآوری کل مدفوع در نظر گرفته شد. تیمارهای آزمایشی شامل: جیره شاهد، جیره شاهد + دو درصد زئولیت، جیره شاهد + دو درصد پرلیت و جیره شاهد + یک درصد زئولیت + یک درصد پرلیت بود. از لحاظ ناپدید شدن ماده خشک بین دو اندازه فیزیکی کانی بنتونیت تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0P>)، در حالیکه در دیگر کانیها این مقدار برای اندازه درشتتر هرکانی، در هر زمان، بهطور معنیداری کمتر از اندازه ریزتر آن کانی بود (05/0P<) بهطوریکه بیشترین اختلاف در مورد زئولیت در زمان 48 ساعت و به ترتیب برابر با 71/6 و 03/52 درصد در مورد اندازه درشتتر و ریزتر بود. آزمایش دوم نشان داد که قابلیت هضم ظاهری پروتئین خام، کلسیم و فسفر در تیمار دریافت کننده 2 درصد زئولیت به طور معنیداری بیشتر از سایر تیمارها بود (05/0P<). استفاده از 2 درصد زئولیت و پرلیت در جیره، میتواند سبب بهبود عملکرد میشها شود.
Two independent experiments were carried out to investigate the effects of natural aluminosilicatesand glauconite in sheep nutrition. At 1st experiment, dry matter disappearance of these minerals by two particle sizes (0.85-1 mm and nd experiment conducted to investigate dietary effect of zeolite and perlite on feed intake, nutrients digestibility, fecal moisture and blood parameters. 2nd experiment carried out in a change-over design by 4 treatments, 4 periods and 4 non-pregnant Dalagh ewes. Each experimental period was 15 days, including 10 days as adaptation and 5 days for total feces collection. Dietary treatments were: 1) control 2) control diet + two percent zeolite, 3) control diet + two percent perlite and 4) control diet + one percent zeolite + one percent perlite. Analysis of variance and separation of means by Duncan's multiple range tests were conducted by SAS software. 1st experiment showed that between two particle sizes of bentonite, there was no significant difference in dry matter disappearance (P>0.05), While, in other minerals these amount having certain trend for larger size, in any time, that was lesser than smaller size significantly (P<0.05) whereas maximum difference shown in zeolite supplemented treatment that in 48 h. were 6.71 and 52.03% in coarse and fine particle size respectively. The 2nd experiment indicated that 2% zeolite supplemented treatment had significantly higher apparent digestibility of CP, Ca and P in comparison to other groups (P<0.05). Supplementation of ewe diet by two percent zeolite and perlite can be lead to better performance.
https://ar.guilan.ac.ir/article_1265_c6ba5bebdcdebd2a59328998ee2fe91b.pdf
آلومینوسیلیکات ها
اندازه ذرات
پرلیت
زئولیت
قابلیت هضم
گوسفند دالاق
Aluminosilicates
Particle size
digestibility
zeolite
Perlite
Dalagh sheep
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2015-08-23
4
2
39
55
1266
Research Paper
تعیین ارزش غذایی و بررسی امکان سیلو کردن بقایای کدو آجیلی با استفاده از کاه، سبوس گندم و اوره
Determination of the nutritive value and investigation of the possibility of ensiling by-product pumpkin using wheat straw, wheat bran and urea
خلیل زابلی
1
الهه واحدی
2
حسن علی عربی
h_aliarabi@yahoo.com
3
احمد احمدی
4
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشجوی کارشناسی ارشد تغذیه دام، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان
هدف از انجام این تحقیق تعیین ارزش غذایی بقایای کدو آجیلی و بررسی امکان سیلو کردن آن با استفاده از کاه، سبوس گندم و اوره بود. دادهها با استفاده از آزمایش فاکتوریل 3×4 در قالب طرح کاملاً تصادفی تجزیه شدند. ترکیب شیمیایی بقایای کدو آجیلی قبل از سیلو کردن تعیین شد. قبل از تهیه سیلو، کاه گندم، سبوس گندم و اوره (به ترتیب با نسبتهای 90، 8 و 2 درصد) مخلوط شدند. سپس بقایای کدو با مخلوط تهیه شده در نسبتهای مختلف سیلو شدند که شامل 70، 75، 80 و 85 درصد بقایای کدو و به ترتیب 30، 25، 20 و 15 درصد مخلوط بود. مواد سیلو شده 30 و 60 روز پس از سیلو کردن باز شدند. ارزش غذایی مواد سیلو شده با استفاده از آزمون تولید گاز در زمانهای صفر، 30 و 60 روز پس از سیلو کردن تعیین شد. کربوهیدراتهای محلول در آب، ماده خشک، خاکستر خام، پروتئینخام و چربی خام بقایای کدو آجیلی قبل از سیلو کردن به ترتیب 81/6، 68/9، 46/11، 69/21 و 87/5 درصد بود. با افزایش نسبت بقایای کدو در مواد سیلویی، مقدار pH و ازت آمونیاکی کاهش، ولی ظرفیت بافری و کربوهیدراتهای محلول باقیمانده افزایش یافت. دادههای حاصل از آزمون تولید گاز نشان داد که سطح بقایای کدو اثر معنیداری بر بخشهای b (پتانسیل تولید گاز) و L(زمان تاخیر) نداشت، اما بر بخش C(سرعت تخمیر و تولید گاز) اثر معنیداری داشت (05/0P<). به طور کلی نتایج نشان داد سیلو کردن بقایای کدو با استفاده از مخلوط کاه گندم، سبوس گندم و اوره به مدت 30 روز میتواند روش مناسبی برای حفظ مواد مغذی آن باشد.
The aims of this experiment were to determine the nutritive value and investigate the possibility of ensiling pumpkin by-product (PBP) using wheat straw, wheat bran and urea. The data were analyzed in acompletely randomized design with factorial arrangement 3×4. Chemical composition of PBP before ensiling was determined. Before silage preparation, wheat straw, wheat bran and urea were mixed (90, 8 and 2 percentages, respectively). After that PBP was ensiled with mixed ingredients in different proportions including the ratios of 70, 75, 80and 85 percent PBP and 30, 25, 20 and 15 percent of mixed ingredients respectively. Silages were opened at 30 and 60 days after ensiling. Nutritive value of silages was determined using gas production test at the 0, 30 and 60 days of ensiling. Water soluble carbohydrate, dry matter, ash, crude protein and ether extract of PBP were 6.81, 9.68, 11.46, 21.69 and 5.87 percent respectively. As the proportion of PBP in the silages increased, pH and NH3 decreased but buffering capacity and residual water soluble carbohydrate content increased. Data of in vitro gas production test indicated that potential gas production (b) and lag time (L) were not affected by the levels of PBP, however fractional rate of gas production (c) was influenced (P<0.05). Overall results showed that ensiling PBP with wheat straw, wheat bran and urea for a period of 30 days is a suitable method for preservation of nutritive value of PBP.
https://ar.guilan.ac.ir/article_1266_3261a0cb63d07eb5dee9051920d01aa4.pdf
آزمون تولید گاز
ترکیب شیمیایی
سیلو کردن
ظرفیت بافری
کدو آجیلی
in vitro gas production
Chemical composition
Ensiling
Buffering capacity
Pumpkin
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2015-08-23
4
2
57
68
1267
Research Paper
اثر سطوح انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد رشد و پروار بزغالههای بومی
Effect of different levels of energy and protein of diet on fattening and growth performance of native kids
غلامرضا شادنوش
1
استادیار گروه علوم دامی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری
به منظور بررسی اثر سطوح انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد رشد و پروار بزغالههای نر از شیرگرفته، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با چیدمان فاکتوریل 3×3 با استفاده از 54 رأس بزغاله انجام شد. بزغالهها با نه جیره آزمایشی با سه سطح انرژی (E) قابل متابولیسم 4/2E، 8/2E و 2E مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک و سه سطح پروتئین (E) خام 14P، 8/16P و 12P درصد به مدت 90 روز تغذیه شدند. نسبت انرژی به پروتئین جیرههای مصرفی به ترتیب معادل 1، 2/1 و 8/0 برابر استاندارد NRC بود. در مدت اجرای آزمایش، خوراک مصرفی روزانه ثبت و ضریب تبدیل خوراک و افزایش وزن روزانه بزغالههای پرواری تعیین شد. نتایج نشان داد بیشترین و کمترین وزن نهائی پروار و افزایش وزن روزانه بزغالهها به ترتیب در جیرههای با نسبت 8/16P:8/2E و 14P:2E و با مقادیر 7/35 و 5/32 کیلوگرم مشاهده شد (05/0>P). کمترین و بیشترین مقدار ماده خشک مصرفی روزانه به ترتیب در جیرههای با نسبت 8/16P:8/2E و 12P:2E و به میزان 788 و 970 گرم مشاهده شد (05/0>P). کمترین ( بهینهترین) و نامناسبترین ضریب تبدیل خوراک به ترتیب با مصرف جیرههای با نسبت 8/16P:8/2E و 12P:2E و با مقادیر 9/6 و 5/10 حاصل شد (05/0>P). با توجه به نتایج بدست آمده در این آزمایش، میتوان گفت انرژی و پروتئین پیشنهادی NRC برای این اکوتیپ مناسب است.
Effects of different levels of energy and protein of diets on fattening and growth performance of kids were investigated by using 54 weaned native male kids. Experimental kids were randomly assigned in a randomized complete design with a factorial arrangement of 3×3. They received two main elements source of energy and protein in ration with three levels of each in diets of 1 to 9 for 90 days. Levels of metabolizable energy in ration was E 2.4, E 2.8 and E 2 Mcal/kg and levels of theirs crud protein was P.14, P.16.8 and P.12 percent respectively. Ratios of energy to protein in consumed experimental diets were equivalent 1.2, 1 and 0.8 of NRC. Daily feed intake, feed conversion ratio and daily gain of fattening kids were determined. The result showed that highest and lowest of final fatten weight and daily gains of kids were observed in diet of E 2.8: P 16.8 and E 2: P: 14 ratio with value of 35.7 and 32.5 kg respectively (P<0.05). The least and highest of daily dry mater consumed was observed in diets of E 2.8: P 16.8 and E 2: P12 ratio and amounts of 788 and 970 gr respectively (P<0.05). The lowest (best) and worst of feed conversion ratio were observed in diets of E 2.8: P 16.8 and E 2: P: 12 with amounts 6.9 and 10.5 respectively (P<0.05). It can conclude that energy and protein levels suggested by NRC were appropriate for these animals.
https://ar.guilan.ac.ir/article_1267_d4701ee563354bfdbbc02c095739619b.pdf
انرژی جیره
بزغاله های بومی
پروتئین جیره
عملکرد پروار
Diet energy
Native kids
Diet protein
fattening performance
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2015-08-23
4
2
69
76
1268
Research Paper
تغییرات مورد انتظار در فاصله نسل در مسیر مادر مادران آینده گاوهای شیری در اثر استفاده از اسپرم تعیین جنسیت شده
Expected variations in generation interval in dam of future dams pathway of dairy cows as a result of utilization of sex sorted semen
ساحره جوزی شکالگورابی
joezy5949@gmail.com
1
عبدالاحد شادپرور
ar@guilan.ac.ir
2
استادیار، گروه علوم دامی، واحد شهر قدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
با استفاده از یک مدل قطعی تغییرات فاصله نسل در مسیر ژنتیکی مادر مادران در اثر استفاده از اسپرم تعیین جنسیت شده در تلیسهها در شرایط مختلف تولیدمثلی بررسی شد. سه استراتژی استفاده از اسپرم تعیین جنسیت شده در تلیسهها در نظر گرفته شد که عبارتند از: استفاده مداوم از اسپرم تعیین جنسیت شده در کلیه تلقیحها تا رسیدن به آبستنی (CS)، استفاده از اسپرم تعیین جنسیت شده فقط در تلقیح اول و دوم (S2) و استفاده از اسپرم تعیین جنسیت شده فقط در تلقیح اول (S1) بودند. شرایط مختلف تولیدمثلی به وسیله میزان احتمال آبستنی ناشی از استفاده از اسپرمهای تعیین جنسیت شده و معمولی توصیف شدند. نتایج نشان داد فاصله نسل در استراتژیها و شرایط تولیدمثلی مختلف از 0506/4 سال تا 2063/4 سال متغیر بود. استفاده از اسپرم تعیین جنسیت شده تحت استراتژی S1 در تمام شرایط تولیدمثلی، به فاصله نسل کمتری منجر شد. کمترین دامنه تغییرات فاصله نسل در شرایط مختلف مربوط به استراتژی S1 (08/0 سال) و بیشترین آن مربوط به استراتژی CS (15/0 سال) بود. بطور کلی فاصله نسل در مسیر مادر مادران آینده در اثر استفاده از اسپرمهای تعیین جنسیت شده در مقایسه با عدم استفاده از آنها افزایش می یابد، اما مقدار آن جزیی (حداکثر 1/0 سال) است. در صورت نیاز به استفاده از اسپرمهای تعیین جنسیت شده، بکارگیری استراتژی S1 توصیه میشود.
Using a deterministic model,the changes in generation interval forpathway of dam of dams as a result of sex sorted semenutilization in heifersunder various reproduction conditions was investigated. Three sex sorted semen using strategies were considered.They included continuous usage of sex sorted semen over all inseminations (CS); the use of sex sorted semen atonly first and the second inseminations (S2), and the use of sexed sorted semen atonly the first insemination (S1). Various reproduction situations were described by conception probability associated to using sex sorted semen and conventional one. The results indicated that generation interval by various strategies and reproduction situations varied from 4.0506 to 4.2063 years. Utilization of sex sorted semen by S1 strategy led to shorter generation interval in all situations of reproduction. The shortest range of variation in generation interval under various conditions was due to using S1 strategy (0.08 years) and the highest one was attributed to CS strategy (0.15 years). In general, generation interval for the pathway of dam of dams resulting from using sex sorted semen was longer than that of conventional semen, but was negligible (up to 0.1 years). In the case of necessity for sex sorted semen, it would be recommendable to apply S1 strategy.
https://ar.guilan.ac.ir/article_1268_83e7c6da14e742a1ffda38e0425cbfaa.pdf
اسپرم تعیین جنسیت شده
فاصله نسل
مسیر مادران
گاوهای شیری
sex sorted semen
Generation interval
dam pathways
Dairy cows
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2015-08-23
4
2
77
86
1269
Research Paper
بررسی تنوع چندقلوزایی در چهار جمعیت گوسفندان متعلق به عشایر ایران با استفاده از اطلاعات توام فنوتیپی، نشانگرهای DNA و سیستم اطلاعات جغرافیایی
Investigation on prolificacy variation in four sheep populations from Iranian nomads using joint information of phenotypes, DNA markers and geographic information system
لیلا علی تالش
1
آرش جوانمرد
2
مصطفی مدد
3
نوید قوی حسین زاده
navid.hosseinzadeh@gmail.com
4
محمود رضا شبانی مفرد
5
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، مجتمع علوم کشاورزی ابوریحان، دانشگاه تهران
استادیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه تبریز
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، تبریز، ایران
دانشیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
دانشجوی دکتری گروه بیوتکنولوژی گیاهی، دانشکده علوم کشاورزی پوترا ، سردانگ، مالزی
هدف تحقیق حاضر، تجزیه و تحلیل تنوع صفت دوقلوزایی گوسفند پرورش یافته در سیستم مرتعی بهوسیله عشایر بر اساس فنوتیپ مستقیم، نشانگرهای DNA توام با نمایش در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) میباشد. به این منظور، از چهار نژاد گوسفند پرورش یافته بهوسیله عشایر در سیستم مرتعی، مجموعاً 97 میش بالغ ( افشاری=19، بلوچی=18، ماکویی=30 و مهربان =30) برای ارزیابی تنوع ژنتیکی باروری با استفاده از اطلاعات فنوتیپی، آنالیز اطلاعات DNA و سیستم اطلاعات جغرافیایی DIVA-GIS جمعآوری شد. در مورد اطلاعات ژنهای کاندیدا، چندشکلی دو ژن GDF9 و BMP15 با استفاده از PCR-RFLP بررسی شد و نهایتاً نتایج بدست آمده از فنوتیپ و ژنوتیپ در مقیاس نقشه قرار گرفت. نتایج جالب بدست آمده نشان داد که چندقلوزایی به طور معنیداری (P<0.01) تحت تاثیر ژنوتیپ هر ژن کاندیدا در این مطالعه قرار میگیرد، بطوری که ژنوتیپهای هتروزیگوت برای هر دو جایگاه ژنی، چندقلوزایی بیشتری نسبت به ژنوتیپهای هموزیگوت نشان دادند (P<0.01). طبق نتایج سیستم GIS، مناطقی که در شمال غرب ایران قرار گرفتهاند تنوع بالاتر دوقلوزایی را نشان دادند. شاید بتوان از این نتایج، در سیاستگذاریهای ملی حفظ ذخائر ژنتیکی گوسفندان بومی ایران و شناسایی پتانسیلهای موجود گوسفندان پرورش داده شده در سیستم باز مرتعی بهوسیله عشایر کشور بهره برد.
The genetic diversity of the world’s livestock populations is decreasing, both within and across breeds. The conservation of livestock genetic variability is thus important, especially when considering possible future changes in production environments. Current research focuses on GIS analysis of the sheep diversity based on fecundity and DNAmarkers of four sheep breeds over Iran. A totalof 97 mature ewes (Afshari=19; Baluchi=18; Makui=30 and Mehraban=30) collected with known single or twin lambings from different locations of Iran to assess genetic diversity of fecundity using morphology, DNA information analysis and DIVA-geographic information system (GIS). Polymorphism of two GDF9 and BMP15 candidate geneswas investigated using PCR-RFLP. Litter size was significantly influenced by genotype of each gene, and heterozygous genotypes for both loci showed higher litter size than the homozygous genotypes (P<0.01). According to the obtainedresults, the regions that are richest in diversity located in North West of Iran. DIVA-GIS showed the highest diversity index for fecundity between Iranian indigenous sheep. The highest diversity index for fecundity was observed in the sheep breed from North West parts of Iran.
https://ar.guilan.ac.ir/article_1269_49eb4b421c98bf3c7bc4668a458244d9.pdf
تنوع ژنتیکی
چندقلوزایی
سیستم اطلاعات جغرافیایی
گوسفند دنبه دار
نشانگر DNA
Genetic variation
Prolificacy
Geographic Information System
Fat-tailed sheep
DNA marker
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2015-08-23
4
2
87
94
1270
Research Paper
مطالعه چندشکلی تکنوکلئوتیدی ژن لاکتوفرین و ارتباط آن با تعداد سلولهای سوماتیک شیر گاوهای دورگ استان گیلان
Study of Lactoferrin gene single nucleotide polymorphism and its relation with milk somatic cells in crossbred cows of Guilan province
محمد آیت اللهی
1
سید حسین حسینی مقدم
hosseinim2001@yahoo.com
2
سید ضیاالدین میرحسینی
szmirhoseini@gmail.com
3
نوید قوی حسین زاده
navid.hosseinzadeh@gmail.com
4
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
استادیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
استاد گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
دانشیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
درحالی که تعداد گاوهای اصیل در استان گیلان نسبت به سایر استانها کم بوده، جمعیت گاوهای دورگ در حال افزایش است. لاکتوفرین به عنوان یکی از ژنهای مطرح در ایجاد مقاومت به ورم پستان، نقشی اساسی در مکانیسم دفاعی غدد پستان گاو دارد. لذا در این مطالعه چندشکلی یک جایگاه جهشی شناخته شده در اینترون 6 ژن لاکتوفرین و اثر آن بر تعداد سلولهای سوماتیک شیر100 راس گاو دورگ نسل اول جفتگیری گاو ماده بومی استان گیلان با گاوهای نر هلشتاین بررسی شد. محصول PCR یک قطعه 301 جفت بازی است که در اثر هضم با آنزیم EcoRI سه ژنوتیپ شامل AA (301)، BB (201 و 100) و AB (301 و 201 و 100) ایجاد میکند. هر سه ژنوتیپ در گاوهای آمیخته استان گیلان شناسایی شد. فراوانی ژنوتیپی مشاهده شده برای ژنوتیپهای AA، BB و AB به ترتیب برابر با 41، 2 و 57% بودند که انحراف معنیداری را از حالت تعادل هاردی-واینبرگ نشان داد (01/0P<)؛ به علاوه هتروزایگوسیته مشاهده شده از مقدار مورد انتظار نیز تفاوت زیادی داشت. فراوانی آللی a و b به ترتیب 5/69 و 5/30% و تعداد آلل مؤثر و شاخص شانون نیز به ترتیب 74/1 و 62/0 بودند. متوسط تعداد سلولهای سوماتیک در شیر گاوهای دورگ 103×261 در میلیلیتر شیر بود. تفاوت لگاریتم تعداد سلولهای سوماتیک ژنوتیپهای AB، AA و BB معنیدار نبود (05/0<P). با توجه به وفور کم ژنوتیپ BB به سختی بتوان یکی از دو آلل ژن لاکتوفرین را به عنوان نشانگر مقاومت به ورم پستان معرفی کرد.
Although Guilan province’s purebred cattle is low despite other regions, but crossbred cattle population are increasing. Lactoferrin as a major mastitis resistant gene has substantial roles in dairy cattle’s udder tissue immune mechanisms. So, the effect of a known SNP on SCC of 100 crossbred cows with 50 percent father Holstein blood was studied in intron 6 of Lactoferrin gene. PCR product was a 301bp fragment that EcoR1 digestion produced three genotype including AA (301 bp), BB (201 and 100 bp) and AB (301, 201 and 100 bp). All three genotypes have been identified in the crossbred cows. Genotypes frequencies for AA, BB and AB were 41, 2 and 57%, that showed significant deviation from Hardy-Weinberg equilibrium (P˂0.01). Also, observed and expected heterozygosity was highly different. Frequency of A and B alleles were 69.5 and 30.5%, respectively and effective number of alleles (Ne) and Shannon’s index(I) were 1.74 and 0.62. Average SCC was 261×103 per mL.Differences of SCS ofAB, AA and BB genotypes were not significant (P˂0.05). It is difficult to introduce A or B allele as marker for mastitis resistance, due to low frequency of BB genotype.
https://ar.guilan.ac.ir/article_1270_9eaaecc8c889700f87f3a10fcad8c2e4.pdf
چندشکلی
سلولهای سوماتیک شیر
گاو دورگ
لاکتوفرین
ورمپستان
Polymorphism
Milk somatic cells
Crossbred cow
Lactoferrin gene
Mastitis