per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2012-11-21
1
3
1
8
251
Research Paper
اثر سطوح مختلف زیلپاترول هیدروکلراید به روش دو روز مصرف دو روز استراحت برعملکرد، کیفیت لاشه و برخی فراسنجههای خونی جوجه بلدرچینهای ژاپنی
Effect of different levels of zilpaterol hydrochloride in two days on-two days off feeding program on performance, carcass quality and blood metabolites in Japanese quails
مولا محمدی آرخلو
1
آرمین توحیدی
atowhidi@ut.ac.ir
2
حسین مروج
3
احمد زارع شحنه
4
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم دامی گرایش فیزیولوژی دام
دانشیار گروه علوم دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
دانشیار گروه علوم دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
استاد گروه علوم دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
این پژوهش بهمنظور ارزیابی اثر زیلپاترول هیدروکلراید بر جوجه بلدرچینهای ژاپنی در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. 128 جوجه بلدرچین نر 26 روزه به 4 تیمار و 4 تکرار و 8 پرنده در هر تکرار تقسیمبندی شدند. پرندهها از روز 26 تا روز 47 دوره پرورش با جیرههای حاوی سطوح 0، 200/0، 225/0 و 250/0 میلیگرم بر کیلوگرم وزن زنده زیلپاترول هیدروکلراید تغذیه شدند (دو روز مصرف، دو روز عدم مصرف). پس از 47 روز مصرف زیلپاترول هیدروکلراید، دو پرنده بهازای هر تکرار برای خونگیری، کشتار شدند. در ادامه پس از سه روز عدم مصرف زیلپاترول (در 50 روزگی) دو پرنده بهازای هر تکرار برای تفکیک و آنالیز شیمیایی لاشه کشتار شدند. نتایج نشان داد که میانگین ضریب تبدیل غذایی در پرندههای دریافت کننده زیلپاترول هیدروکلراید نسبت به شاهد به طور معنیداری بهبود یافت (05/0P<)، ولی اضافه وزن روزانه یا مصرف خوراک تفاوت معنیداری نشان نداد (05/0P>). اگرچه درصد چربی محوطه شکمی با مصرف زیلپاترول هیدروکلراید کاهش نشان داد، اما این کاهش از نظر آماری معنیدار نبود (05/0P>). وزن لاشه، درصد ران، ساق، سینه، کبد و نیز ترکیب شیمیایی لاشه از جمله درصد چربی یا پروتئین تحت تأثیر زیلپاترول هیدروکلراید قرار نگرفتند (05/0P>). بالاترین سطح زیلپاترول هیدروکلراید باعث افزایش معنیدار غلظت گلوکز (410 میلیگرم بر دسیلیتر) در مقایسه با گروه شاهد شد (05/0P<). ولی بر غلظت تریگلیسیرید و کلسترول پلاسما تأثیری نداشت. بنابراین پیشنهاد میشود که بهکارگیری زیلپاترول هیدروکلراید به روش دو روز مصرف، دو روز عدم مصرف میتواند سبب بهبود عملکرد رشد در جوجه بلدرچینهای ژاپنی شود.
The purpose of this study was to evaluate the effect of zilpaterol hydrochloride in two days on-two days off
feeding program on performance, carcass quality and blood metabolites of Japanese quails. One hundred twenty
eight, 26 days old male quails were assigned to four experimental groups with four replicates of 8 birds each.
Diets were based on corn and soybean meal in finisher period (24% cp and 2900 kcal/kg of diet). The birds were
supplemented daily with 0, 0.2, 0.225, or 0.25 mg of zilpaterol/kg of live weight. On day 47, 2 birds from each
replicate were randomly selected for bleeding. After three days of zilpaterol withdrawal period (on day 50), two
birds were slaughtered for carcass quality evaluation. Data were analyzed using the GLM procedure of SAS
software. Zilpaterol hydrochloride supplementation significantly improved feed conversation ratio compared to
the control group (P<0.05), while its effect on feed intake and weight gain were not significant (P>0.05). Carcass
quality, (relative weights of legs, breast, liver, and fat pad) was not affected by Zilpaterol hydrochloride.
Zilpaterol hydrochloride supplementation increased plasma glucose concentration compared to the control
group, but it had no effect on plasma cholesterol and triglyceride concentrations.
https://ar.guilan.ac.ir/article_251_0fca9c74fa9397620889a77e223a83c8.pdf
بلدرچین ژاپنی
زیلپاترول
عملکرد رشد
Growth perform
Japanese quail
Zilpatrol
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2012-11-21
1
3
9
16
252
Research Paper
تاثیر پروبیوتیک پروتکسین و اسید فرمیک بر عملکرد جوجههای گوشتی
Effect of Protexin (probiotic) and formic acid on performance of broilers
نیلوفر میربابایی لنگرودی
1
مهرداد محمدی
mohammadi@guilan.ac.ir
2
محمد روستائی علیمهر
3
دانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
دانشیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
استادیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
در این تحقیق تاثیر پروتکسین و اسید فرمیک بر عملکرد 200 قطعه جوجه یکروزه گوشتی سویه کاب500 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار، 5 تکرار و 10 جوجه در هر واحد آزمایشی بررسی شد. جوجههای گروه اول به عنوان شاهد از جیره پایه استفاده نمودند. جوجههای گروه دوم، سوم و چهارم به ترتیب از جیره حاوی gr/kg1/0 پروتکسین، 8/0 درصد اسید فرمیک و gr/kg1/0 پروتکسین به همراه 8/0درصد اسید فرمیک در دان استفاده کردند. به منظور اندازهگیری صفات عملکرد، جوجهها و غذای باقیمانده در هر تکرار، هفتگی توزین و ضریب تبدیل محاسبه شد. در پایان 42 روزگی و پس از کشتار، نسبت وزنی اجزای لاشه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تیمارهای آزمایشی بر افزایش وزن زنده اثر معنیدار نداشتند (05/0P>). در دوره رشد با مصرف پروتکسین و پروتکسین با اسید فرمیک، مصرف خوراک به ترتیب 807/141 و 051/141 و در دوره پایانی پروتکسین باعث کاهش مصرف خوراک روزانه تا 40/124 گرم به ازای هر جوجه شد (05/0P<). در دورههای رشد و پایانی ضریب تبدیل تحت تاثیر گروههای آزمایشی بهبود یافت (05/0P<) اما گروه چهارم اختلاف معنیداری با گروههای دوم و سوم نداشت (05/0P>). نسبت وزن بورس و تیموس در همه گروههای آزمایشی نسبت به شاهد افزایش یافت (05/0P<). سایر اجزای لاشه اختلاف معنیداری نداشتند (05/0P>). نتایج این تحقیق نشان داد مصرف پروتکسین و اسید فرمیک باعث کاهش ضریب تبدیل و افزایش وزن بورس و تیموس شد ولی مصرف همزمان آنها تاثیر همافزایی نداشت.
The effects of Protexin (probiotic) and formic acid were studied on performance in 200 Cobb broiler chicks in a completely randomized design with 4 treatments and 5 replications and 10 chicks per replicate. The chicks in first group as control were fed with basal diet. The chicks in the second, third and forth groups were fed with food, which contained 0.1 gr/kg Protexin, 0.8 percent formic acid and 0.1 gr/kg Protexin with 0.8 percent Formic acid in diet, respectively. To measurement of performance, broilers and remainder food in each replication were weight, weekly and feed conversion rate were calculated in each week. The results indicated that body weight gain not affected by experimental treatments (P>0.05). Protexin and Protexin + formic acid in grower period and Protexin in finisher period reduced feed intake (P<0.05). Treatment groups improved feed conversion rate in grower and finisher periods (P<0.05) but the forth group were not significantly different from second and third groups (P>0.05). Thymus and bursa of Fabricius weights were increased in treatment groups (P<0.05). It is concluded that Protexin and formic acid improved feed conversion rate and increased weights of thymus and bursa of Fabricius, synergism effect of Protexin and formic acid on performance did not observe.
https://ar.guilan.ac.ir/article_252_909a051ff467c39649b56f75f60343c7.pdf
اسید فرمیک
پروتکسین
جوجه گوشتی
عملکرد
Formic acid
Protexin
Broiler
Performance
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2012-11-21
1
3
17
25
253
Research Paper
اثر برنامه خوراکدهی و ترکیبات ویتامینی- معدنی بر پاسخ ایمنی و فراسنجههای مرتبط با آسیت در جوجههای گوشتی
Effect of feeding program and vitamin-mineral supplements on immune response and ascites related metabolites
دانیال محسنی سلطانی
1
سیدعبداله حسینی
2
ابوالفضل زارعی
3
هوشنگ لطف الهیان
houlotf@yahoo.com
4
ابوالحسن صادقی پناه
h_sadeghipanah@asri.ir
5
دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی کرج
استادیار موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی کرج
استادیار موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
استادیار موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
اثرات ترکیبات مختلف ویتامینC ، E، سلنیوم، کولین و برنامه خوراکدهی بر عملکرد، ایمنی و فراسنجههای مرتبط با آسیت در جوجههای گوشتی، طی آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از 900 جوجه سویه آرین مشتمل بر شش تیمار، پنج تکرار و 30 مشاهده در هر تکرار مورد بررسی قرار گرفت. سه تیمار اول شامل 1- جیره پایه، 2- جیره پایه + 250 واحد بینالمللی ویتامین E و به ترتیب 300 و 3/0 میلیگرم در کیلوگرم ویتامین C و سلنیوم آلی، 3- جیره پایه + 250 واحد بینالمللی ویتامین E و به ترتیب 300 و 3/0 میلیگرم در کیلوگرم کولین و سلنیوم آلی بوده و تیمارهای 4، 5 و 6 بهترتیب همان تیمارهای 1 الی 3 همراه با برنامه خوراکدهی بودند. در طول آزمایش خوراک مصرفی، وزن بدن، تلفات و ضریب تبدیل غذایی بهصورت هفتگی اندازهگیری شد. در روز 28 پرورش پاسخ سیستم ایمنی بهوسیله تزریق گلبول قرمز گوسفند بررسی شد. در 42 روزگی نسبت وزن بطن راست به کل بطن به عنوان شاخص آسیت اندازهگیری شد. نتایج نشان داد ضریب تبدیل غذایی و شاخص آسیت بین تیمارها و شاهد اختلافی نداشت (05/0<P). بیشترین عیار پادتن ضد گلبول قرمز در تیمار 6 مشاهده شد (05/0>P)، بنابراین مصرف ویتامین، کولین، سلنیوم آلی و برنامه خوراکدهی بر پاسخ ایمنی هومورال جوجههای گوشتی موثر است.
An experiment was conducted to investigate the effects of vitamin E, C, choline chloride, organic selenium, and also feed restriction on broiler performance and immune response and ascites related metabolites. Nine hundred one-day old Arian broiler chicks were allocated to 6 experimental treatments in a completely randomized design with 5 replicates and 30 samples per replicate. The first three treatments were: 1-Control diet, 2- Basal diet+ 250 IU Vit E, 300 mg Vit C and 0.3 ppm organic selenium, 3- Basal diet+ 250 IU Vit E, 300 mg choline chloride and 0.3 ppm organic selenium, and treatments 4, 5 and 6 were similar to treatments 1 to 3 but with feeding program. Feed intake, body weight, mortality, feed conversion were measured weekly. Immune system response was assessed by injecting sheep red blood cell in day 28. The ratio of right ventricle to total ventricle considered as ascites index in day 42. Results showed that feed conversion ratio and ascites index were not different among treatments (P>0.05). The highest level of antibody against red blood cell was for treatment 6 (P<0.05). Therefore, the utilization of vitamin, choline, organic selenium and feeding program was effective on humoral immune response of broilers.
https://ar.guilan.ac.ir/article_253_083d5e0070f4c9b737d3ed9acd8c8828.pdf
افزودنی ویتامینی- معدنی
ایمنی
برنامه خوراکدهی
جوجههای گوشتی
آسیت
Ascites
Broiler
Feeding program
Vitamin-mineral supplements
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2012-11-21
1
3
27
38
254
Research Paper
اثر کنجاله سویای فرایند شده با زایلوز بر عملکرد گاوهای شیری در اوایل دوره شیردهی
Effect of xylose-treated soybean meal on performance of dairy cows in early lactation period
مقداد جهانی مقدم
1
حمید امانلو
amanlou@znu.ac.ir
2
فرهاد فرد
3
علیرضا نوشری
4
مهدی حسین یزدی
5
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه علوم دامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
دانشیار گروه علوم دامی دانشگاه زنجان
عضو گروه علمی شرکت تهران دانه
استادیار گروه علوم دامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
دانشجوی دکتری گروه علوم دامی دانشگاه زنجان
تعداد 8 راس گاو هلشتاین (4 راس زایش اول و 4 راس زایش سوم) در یک طرح مربع لاتین 4×4 با 4 دوره آزمایشی 21 روزه به منظور تعیین ارزش کنجاله سویا فرایند شده با زایلوز به عنوان مکمل پروتئین غیرقابل تجزیه در جیرههای براساس جو برای گاوهای شیری استفاده شدند. جیرهها حاوی صفر، 5/4، 9 و 7/13 درصد کنجاله سویا فرایند شده با زایلوز بودند. تولید شیر، شیر تصحیح شده براساس 4 درصد چربی، انرژی شیر، مقدار چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و کل مواد جامد شیر توسط تغذیه کنجاله سویا فراینده شده با زایلوز افزایش یافت. درصد چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و کل مواد جامد شیر در بین تیمارها تفاوت معنیداری نداشت. مصرف ماده خشک، پروتئین خام و انرژی، گلوکز، آلبومین و کل پروتئین خون و pHشکمبه، مدفوع و ادرار و تغییرات وزن بدن تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. بازده خوراک، پروتئین خام و انرژی توسط تیمارها به وسیله جایگزینی کنجاله سویا با کنجاله سویا فرایند شده با زایلوز بهبود یافت(05/0>P) اما تحت تاًثیر تعداد زایش قرار نگرفت. افزایش نسبت کنجاله سویا فرایند شده با زایلوز در جیرهها، نیتروژن اورهای خون را کاهش داد. نتایج این آزمایش نشان داد افزایش نسبت کنجاله سویا فرایند شده با زایلوز در جیرههای بر اساس جو توان تولید شیر گاوهای شیری را در اوایل دوره شیردهی افزایش میدهد.
Eight Holstein dairy cows (4 primiparous and 4 multiparous) were used in a replicated 4×4 Latin square design with four 21-d periods to investigate effects of xylose-treated soybean meal (XSBM) as a source of ruminal undegradable protein in early lactation cows fed barley-based diets. Treatments were diets with XSBM ratios of (1) 0% (control), (2) 4.5%, (3) 9% and (4) 13.7%5, on a dry matter DM basis. Milk production, 4%FCM, milk energy, milk protein, lactose, solids-non-fat and total solids yield were increased by feeding XSBM. Milk fat, protein, lactose, solids-non-fat and total solids percent were not different among treatments. Intake of dry mater, crude protein and energy, blood glucose, albumin and total protein, rumen, fecal and urine pH and changes in body weight were not affected by treatments. Feed, crude protein and energy efficiency were improved by substitution XSBM for soybean meal but not by parity. Increasing dietary XSBM in the ration reduced blood urea N. Results of this study showed that increasing dietary XSBM ratio improved milk production in early lactation cows fed diets based on barley.
https://ar.guilan.ac.ir/article_254_8d9e6739bf25ee28137a89a9725a79ab.pdf
اوایل شیردهی
تعداد زایش
جو
کنجاله سویا فرایند شده با زایلوز
گاوهای شیری
Barley
Dairy cows
Early lactation period
Parity
Xylose-treated soybean meal
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2012-11-21
1
3
39
47
255
Research Paper
برآورد روندهای فنوتیپی و ژنتیکی برای صفت طول دوره خشکی سه دوره اول شیردهی گاوهای هلشتاین ایران
Genetic and phenotypic trends for dry days in the first three lactations of Iranian Holsteins
نوید قوی حسین زاده
navid.hosseinzadeh@gmail.com
1
استادیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
مطالعه حاضر به منظور برآورد فراسنجههای ژنتیکی و همچنین روند فنوتیپی و ژنتیکی صفت طول دورۀ خشکی در سه شکم زایش اول 162165 گاو هلشتاین ایران طی سالهای 1364 تا 1385 انجام شد. در این تحقیق از 264297 رکورد زایش در 1114 گلۀ گاو هلشتاین با استفاده از مدلهای خطی حیوانی تکصفته و دوصفته برای تجزیه ژنتیکی استفاده شد. روند ژنتیکی توسط تابعیت میانگین ارزشهای اصلاحی به سال زایش محاسبه شد. میانگین طول دورۀ خشکی از 3/73 تا 7/82 روز متغیر بود و با افزایش شکم زایش افزایش نشان داد. برآوردهای وراثتپذیری طول دورۀ خشکی از 02/0 تا 09/0 تغییرات داشت و با افزایش شکم زایش افزایش یافت. برآوردهای همبستگی ژنتیکی بین طول دورۀ خشکی در شکمهای زایش مختلف متوسط بوده و از 24/0 تا 34/0 برآورد شد. همچنین برآوردهای همبستگیهای فنوتیپی بین طول دورۀ خشکی در شکمهای زایش مختلف کم بوده و از 07/0 تا 10/0 متغیر بود. میانگین روند فنوتیپی سالانه بدست آمده از برازش تابعیت خطی میانگین سالانه طول دورۀ خشکی برای سه شکم زایش اول گاوهای هلشتاین ایران منفی بود (01/0>P). از سوی دیگر، روند ژنتیکی رو به کاهش و معنیداری برای طول دورۀ خشکی در طی شکمهای زایش مختلف و در سالهای مختلف مشاهده شد (01/0>P). برآوردهای پایین وراثتپذیری برای طول دورۀ خشکی بدست آمده در مطالعه حاضر میتواند به واریانس فنوتیپی بالای حاصل از تنوع محیطی زیاد نسبت داده شود. نتیجهگیری میشود که بیشتر تغییراتی که در طول دورۀ خشکی ایجاد میشود میتواند توسط بهبود عوامل غیرژنتیکی نظیر مدیریت و محیط تولید حاصل شود.
This study was undertaken to estimate the genetic parameters and genetic and phenotypic trends of the dry days in the first three lactations of Holstein cows in Iran during 1985 to 2006. Calving records from 1114 dairy herds comprising 264297 calving events of Holstein cows were analyzed using univariate and bivariate linear animal models. Genetic trends were estimated by regressing yearly mean estimates of breeding values on calving year. Average dry days were from 73.3 to 82.7 days and increased over the parities. Heritability estimates for dry days varied from 0.02 to 0.09 and increased over the parities. Estimates of genetic correlations between dry days in different parities were medium and ranged from 0.26 to 0.34. Also, estimates of phenotypic correlations between dry days in different parities were low and varied from 0.07 to 0.10. The average annual phenotypic trends were estimated from fitting linear regression of annual mean dry days were negative for the first three parities of Iranian Holsteins (P<0.01). On the other hand, there were significant and decreasing genetic trends for dry days at parities 1, 2 and 3 over the years (P<0.01). The low estimates of heritability for dry days obtained in the current study could be assigned to the high phenotypic variance arising from large environmental variation. Therefore, this implies that improvement in dry days could be achieved by improving the non-genetic factors such as management and production environment.
https://ar.guilan.ac.ir/article_255_c50aa946373b7f3497c9b428ee9cf36b.pdf
روند ژنتیکی
روند فنوتیپی
طول دورۀ خشکی
گاو هلشتاین
همبستگی ژنتیکی
Dairy cow
Dry period length
Genetic correlation
Genetic trend
Phenotypic trend
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2012-11-21
1
3
49
59
256
Research Paper
تعیین میزان قابلیت هضم و تجزیهپذیری پسماند رستوران با استفاده از روشهای حیوان زنده، کیسههای نایلونی و تکنیک تولید گاز
Determination of the digestibility and degradation of restaurant waste using in vivo, nylon bags and gas production techniques
مهدی مرادی
1
علی حسین خانی
hosseinkhani18@gmail.com
2
صادق علیجانی
3
حسین دقیق کیا
shz6955@yahoo.com
4
دانش آموخته کارشناسیارشد گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
استادیار، گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
استادیار، گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
استادیار، گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
آزمایش حاضر به منظور تعیین ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و تجزیهپذیری پسماند رستوران با روشهای حیوان زنده، کیسههای نایلونی و تکنیک تولید گاز انجام شد. قابلیت هضم با روش حیوان زنده با استفاده از 16 راس گوسفند نر هیبرید قزل- آرخار مرینوس با میانگین وزن 5/0±43 کیلوگرم انجام شد. جیرههای آزمایشی شامل 4 تیمار صفر، 40، 50 و 60 درصد پسماند رستوران به همراه جیره پایه یونجه بودند. در روش آزمایشگاهی از دو راس گوسفند هیبرید قزل- آرخار مرینوس مجهز به کانولای شکمبه با میانگین وزن 5/1±40 کیلوگرم استفاده شد. ترکیبات شیمیایی پسماند رستوران شامل ماده خشک، چربی خام، پروتئین خام، الیاف خام، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همیسلولز به ترتیب 4/33، 14، 15، 8/1، 2/15و 8/6 درصد تعیین شد. میانگین مقدار گاز تولیدی و انرژی قابل متابولیسم با استفاده از روش تولید گاز به میزان 7/87 میلیلیتر در گرم ماده خشک و 27/3 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک محاسبه شد. تجزیهپذیری ماده خشک و پروتئین خام پسماند رستوران در سرعتهای عبور 2، 5 و 8 درصد در ساعت بهترتیب 2/49، 8/44 و 2/41 درصد برای ماده خشک و 1/71، 6/64 و 5/59 درصد برای پروتئین خام تعیین شد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که پسماند رستوران میتواند در جیره نشخوارکنندگان مورد استفاده قرار گیرد.
This experiment was conducted to determine the chemical composition, digestibility and degradability of restaurant waste (RW) using in vivo, nylon bags and gas production techniques. Sixteen male Ghezel* Arkhar- Merino hybrid sheep (43 ± 0.5 kg average weight) were used in the in vivo digestibility method. Experimental diets were including 0, 40, 50 and 60 percent of RW along with alfalfa as basal diet. Two fistulated Ghezele*Arkhar-Merino hybrid sheep (40 ± 1.5 kg average weight) were used in the in situ method. Chemical composition of RW including dry matter (DM), ether extract (EE), crude protein (CP), crude fiber (CF), Neutral Detergent Fiber (NDF) and Acid Detergent Fiber (ADF) were 33.4, 14, 15, 1.8, 15.2 and 6.8 percent respectively. Average gas production and metabolisable energy content of RW calculated using in vitro gas production technique were 87.7 (ml/g DM) and 3.27 Mcal/kg DM respectively. Dry matter and crude protein degradability of restaurant waste were 49.2, 44.8 and 41.2 percent for DM and 71.1, 64.6 and 59.2 percent for CP respectively in the passage rates of 2, 5 and 8 percents per hour. These results indicated that the restaurant waste can be use in the ruminant rations.
https://ar.guilan.ac.ir/article_256_25ad29fcffc98b864f203d9df8de1abc.pdf
پسماند رستوران
تولید گاز
روش حیوان زنده
کیسههای نایلونی
گوسفند
Restaurant waste
Gas production
in vivo
Nylon bag
hybrid Sheep
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2012-11-21
1
3
61
68
257
Research Paper
تأثیر سبوس برنج خام و پایدار شده بر میزان کلسترول خون و تخممرغ در مرغ های تخمگذار
Effects of stabilized vs. raw rice bran on blood and egg cholesterol in laying hens
مجید متقی طلب
mottaghi2002@yahoo.co.uk
1
لیلا لطفی
llotfi@ut.ac.ir
2
مجتبی زاغری
mzaghari@ut.ac.ir
3
دانشیار علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
دانشیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه تهران
با هدف بررسی اثرات سبوس برنج خام و پایدارشده بر میزان کلسترول سرم خون و تخممرغ مرغهای تخمگذار، این پژوهش به مرحله اجرا در آمد. تعداد 200 قطعه مرغ تخمگذار سویة «های لاین» در یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار و 10 مشاهده برای هر تکرار به مدت 10 هفته با 5 جیره غذایی (تیمار)، مورد مطالعه قرار گرفتند. تیمارها شامل: 1- فاقد سبوس برنج به عنوان شاهد (NC) 2- تیمار حاوی 10% سبوس برنج خام (RRB10)، 3- 10% سبوس برنج پایدارشده (SRB10)، 4- 15% سبوس برنج خام (RRB15) 5- 15% سبوس برنج پایدار شده (SRB15) بودند. نتایج بدست آمده نشان داد که کمترین میزان کلسترول سرم و زرده (بهترتیب mg/dl 22/25 ± 34/95 و mg/g35 /3 ± 10/11) مربوط به تیمار حاوی 15% سبوس برنج پایدار شده بود و بالاترین میزان آن (بهترتیب mg/dl 2/14± 58/162 و mg/g57/0 ± 25/16) برای تیمار شاهد بهدست آمد. بالاترین کلسترول کل تخممرغ ( mg/egg4/26 ± 6/307) مربوط به تیمار شاهد و کمترین آن (mg/egg 74/16± 55/149) برای تیمار حاوی 15% سبوس برنج پایدار شده، بدست آمد. در عین حال در هیچ یک از موارد فوق اختلاف بین تیمارهای حاوی درصدهای مختلف سبوس برنج خام و سبوس برنج پایدار شده معنیدار نبود. وزن زرده و تخممرغ و نیز میزان ضریب تبدیل غذایی بین تیمارهای مختلف، تفاوت معنیداری نداشتند. استنتاج نهایی این بود که استفاده از سبوس برنج در جیره مرغهای تخمگذار سبب کاهش میزان کلسترول خون، تخم مرغ و زرده خواهد شد.
The aim of this study was if stabilized Vs raw rice bran may affect blood and egg cholesterol in laying hens? A total of 200 High line strain laying hens were divided into 5 treatments (4 replicates, and 10 birds per replication) in a completely randomized experiment for 10 weeks. Treatments include: 0% rice bran (NC),10% raw rice bran (RRB10), 10% stabilized rice bran (SRB10), 15% raw rice bran (RRB15) and 15% stabilized rice bran (SRB15). Results showed that inclusion of rice bran in diet lowered both serum and egg yolk cholesterol significantly (P<0.05). The lowest serum and egg yolk cholesterol (95.34 ± 25.22 mg/dl and 11.10 ± 3.35 mg/g respectively) were obtained with SRB15 while the highest level was recorded for NC for serum cholesterol (162.58 ± 14.2 mg/dl) and egg yolk (16.25 ± 0.57 mg/g) cholesterol. A similar trend was observed with egg cholesterol in which highest level (307.61 ± 26.43 mg/egg) was observed with NC and the lowest level (149.55 ± 16.74 mg/egg) was obtained when diet contained 15% SRB. There was not significant differences between SRB15 and RRB15 and also between SRB10 and RRB10 for both serum and egg yolk cholesterol. FCR, Egg weight and Egg yolk weight were not significantly affected by treatments. According DSM index color number 8 for SRB15 and RRB15, number 7 for SRB10 and RRB10 and number 6 for NC are obtained. Conclusion was that rice bran may be used to reduce blood and egg cholesterol in laying hens.
https://ar.guilan.ac.ir/article_257_180f31e98d60f18464fac493e687b7cd.pdf
سبوس برنج
کلسترول
مرغهای تخمگذار
Cholesterol
Layer hens
Rice bran