دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2
4
2014
02
20
بررسی فراسنجههای تجزیهپذیری پروتئین کنجاله دانههای روغنی عملآوری شده با استفاده از سیستم نورفور
1
11
FA
سمیه
پاشایی
دانشجوی دکتری گروه تغذیه دام، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
تقی
قورچی
0000-0002-6852-2932
استاد گروه تغذیه دام، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
ghoorchit@yahoo.com
فرزاد
قنبری
0000-0002-6599-761X
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس
farzadghanbari@yahoo.com
هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات پرتوتابی گاما و الکترون بر فراسنجههای تجزیهپذیری پروتئین کنجالههای پنبهدانه، آفتابگردان، سویا و کانولا با استفاده از سیستم نورفور (NorFor) بود. کنجالهها با مقادیر 25، 50 و 75 کیلوگری پرتوهای گاما و الکترون عملآوری شدند. بخش پروتئین محلول (sCP) در آزمایشگاه مورد اندازهگیری قرار گرفت و اجزای پروتئین با پتانسیل تجزیهپذیری (pdCP) و نرخ تجزیه pdCP (kdCP) به روش <em>in situ</em> و با استفاده از سه راس گاو نر بالغ فیستولاگذاری شده در فواصل زمانی صفر، 2، 4، 8، 16، 24 و 48 ساعت تعیین شد. مقدار 75 کیلوگری گاما بیشترین تاثیر را در کاهش مقدار sCP کنجالههای پنبهدانه، آفتابگردان، سویا و کانولا (بهترتیب با 52/63، 22/133، 74/58 و 20/119 گرم در کیلوگرم CP) داشت. عملآوری با مقدار 75 کیلوگری پرتوهای گاما و الکترون سبب مشاهده بیشترین مقدار pdCP در کنجالههای پنبهدانه (به ترتیب 41/656 و 50/759 گرم در کیلوگرم CP)، کانولا (به ترتیب 91/790 و 39/768 گرم در کیلوگرم CP) و سویا (بهترتیب 49/847 و 89/858 گرم در کیلوگرم CP) شد، درحالیکه در کنجاله آفتابگردان تنها مقدار 25 کیلوگری گاما موجب افزایش pdCP )21/706 گرم در کیلوگرم (CP در مقایسه با تیمار شاهد (25/540 گرم در کیلوگرم CP) شد (001/0><em>P</em>). نتایج نشان داد سیستم نورفور شباهت زیادی با سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کورنل دارد. با توجه به سادگی سیستم نورفور نسبت به سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کورنل، توصیه میشود متخصصین تغذیه دام از این سیستم استفاده کنند.
الکترون,تجزیهپذیری,کنجاله,گاما,نورفور
https://ar.guilan.ac.ir/article_216.html
https://ar.guilan.ac.ir/article_216_02305440d1ffa8f30badef7ef807a714.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2
4
2014
02
20
تعیین ترکیبات شیمیایی، انرژی و فراسنجههای تجزیهپذیری شکمبهای پسماندههای میوه و ترهبار در گوسفندان فیستولادار کردی
13
23
FA
سید غلامرضا
موسوی
دانشآموخته کارشناسی ارشد و کارشناس آزمایشگاه تغذیه دام و طیور گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام
حمید
محمدزاده
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
فرشید
فتاحنیا
0000-0002-9245-3458
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام
ffatahnia@yahoo.com
علینقی
شکری
دانشآموخته کارشناسی ارشد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام
پسماندههای میوه و ترهبار فصلهای تابستان و زمستان در یک نوبت در هر فصل تهیه و ترکیبات شیمیایی آنها در آزمایشگاه اندازهگیری شد. 5 گرم ماده خشک از پسماندههای هر فصل یا پودر یونجه در کیسههای نایلونی با سه تکرار در شکمبه سه راس قوچ فیستولادار قرار گرفت و در زمانهای صفر، 4، 8، 16، 24، 48، 72 و 96 ساعت از شکمبه خارج شدند و تجزیهپذیری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF) و اسیدی (ADF) تعیین شد. مقدار پروتئین خام (85/17 و 00/15 درصد)، NDF (85/37 و 66/34 درصد) و ADF (80/28 و 12/25 درصد) در پسماندههای تابستان بیشتر از زمستان بود. ماده خشک (57/12 و 13/13 در برابر 00/92 درصد)، ماده آلی (90/83 و 20/84 در برابر 00/94 درصد)، NDF (85/37 و 66/34 در برابر 00/48 درصد) و ADF (80/28 و 12/25 در برابر 10/34 درصد) در پسماندههای تابستان و زمستان کمتر از یونجه بود، اما مقادیر پروتئین خام (85/17 در برابر 00/15 و 05/15 درصد) و کربوهیدراتهای غیرالیافی (53/33 در برابر 14/27 و 96/29 درصد) به ترتیب در پسماندههای تابستان و زمستان بیشتر از یونجه بود. پسماندههای تابستان و زمستان تفاوت معنیداری به لحاظ فراسنجههای تجزیهپذیری شکمبهای نداشتند. در تمام زمانهای شکمبهگذاری، پسماندهها نسبت به یونجه تجزیهپذیری بیشتری در بخش ماده آلی و تجریهپذیری کمتری در بخش ADF داشتند. نتایج این آزمایش نشان داد که میتوان از پسماندههای میوه و ترهبار با موفقیت در تغذیه گوسفندان بالغ استفاده کرد اما توجه به نوع پسماندهها و فصل سال نیز حائز اهمیت است.
پسماندههای میوه و ترهبار,تجزیهپذیری,کیسههای نایلونی,گوسفند فیستولادار,یونجه خشک
https://ar.guilan.ac.ir/article_217.html
https://ar.guilan.ac.ir/article_217_2b80c1608b802b59fa12a576deefc3c4.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2
4
2014
02
20
اثر محدودیت غذایی بر قابلیت هضم، آنزیمهای گوارشی و صفات اقتصادی کرم ابریشم
25
34
FA
سید حسین
حسینی مقدم
استادیار گروه علوم دامی و گروه پژوهشی کرم ابریشم، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان
داوود
آزیدهاک
کارشناس ارشد تغذیه دام، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)
محمد
قدمیاری
دانشیار گروه گیاه پزشکی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان
عباسعلی
قیصری
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)
gheisarim@yahoo.com
جهت بررسی اثر تنش گرسنگی بر صفات مهم اقتصادی، فعالیت آنزیمهای گوارشی و قابلیت هضم برگ توت در کرم ابریشم از 1650 لارو سن چهارم استفاده شد. لاروهای سه سن اول به صورت گروهی و از سن چهارم در 15 سینی برای چهار تیمار به همراه شاهد (T<sub>1</sub>) پرورش داده شدند. از سن چهارم در تیمارهای T<sub>2</sub> و T<sub>3</sub> بهترتیب یک سوم و دو سوم نیاز غذایی و از سن پنجم در تیمارهای T<sub>4</sub> و T<sub>5</sub> بهترتیب یک سوم و دو سوم نیاز غذایی لاروها تامین و قابلیت هضم در هر سن اندارهگیری شد. در روز چهارم سن پنجم، فعالیت آنزیمهای پروتئاز، لیپاز و آلفا- آمیلاز در 10 لارو از هر سینی اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد فعالیت آنزیمهای پروتئاز، لیپاز و آلفا-آمیلاز در T<sub>2</sub> بهترتیب 49/16، 8/47 و 7/211 و در T<sub>3</sub> 76/15، 1/47 و μM/min/mg 3/ 408 بود که از شاهد (بهترتیب 16/8، 23 و 101) بیشتر بودند (05/0><em>P</em>). فعالیت آنزیمهای پروتئاز و لیپاز T<sub>4</sub> به ترتیب 77/16 و 1/55 و در T<sub>5</sub>، 37/14 و μM/min/mg 5/65 بودند که از شاهد بیشتر بود (05/0><em>P</em>). در نتیجه تنش شدید گرسنگی قابلیت هضم ماده خشک برگ توت مصرفی T<sub>2</sub>، 26/48 و در T<sub>4</sub>، 29/41 درصد بود که نسبت به T<sub>1</sub> (85/39) افزایش نشان داد (05/0><em>P</em>). محدودیت غذایی سبب کاهش وزن پیله تر و شفیره شد، ولی اثر معنیداری بر وزن قشر پیله نداشت (05/0><em>P</em>). این نتایج نشان میدهد که در شرایط محدودیت غذایی ضمن افزایش طول دوره لاروی، فعالیت آنزیمهای گوارشی لارو افزایش یافته تا با هضم حداکثری پروتئین، ابریشم مورد نیاز پیلهتنی و قشر پیله را تامین نماید.
آلفا-آمیلاز,آنزیم های گوارشی,پروتئاز,کرم ابریشم,لیپاز,محدودیت غذایی
https://ar.guilan.ac.ir/article_218.html
https://ar.guilan.ac.ir/article_218_6d32e1a841b2a0b352975e0a150c71d2.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2
4
2014
02
20
اثر جایگزینی کنجاله سویا با پودر گوشت در مکمل های پروتئینی زنبورعسل
35
42
FA
محمد
بدلیوند
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، ایران
محمد
افروزیه
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، ایران
علی
کارگری رضاپور
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، ایران
به منظور ارزیابی اثرات جایگزینی کنجاله سویا با پودر گوشت در مکمل پروتئینی روی میزان تولید تخم، لارو و عسل از 20 کندوی زنبور عسل استفاده شد. ابتدا رکوردگیری صفات (میزان تولید تخم، لارو و عسل) انجام شد. سپس در 4 دوره 21 روزه به دنبال هم زنبورها با مکمل شاهد (بر پایه کنجاله سویا 1/13%، عسل 3/3%، پودر شکر 4/65%، شیر خشک کم چرب 2%، زرده تخم مرغ 8/0%، مخمر نانوایی 2%، آب 1/13%، سرکه سیب 3/0%، مکمل TNT 1/0%) و مکمل شاهد حاوی 3، 5/4، 6 و 5/7 درصد پودر گوشت تغذیه شدند و بعد رکوردها ثبت شدند. نتایج حاصل نشان داد بیشترین میزان تخمگذاری (3/1834 عدد) ملکه در تیمار حاوی 3 درصد پودر گوشت و کمترین میزان تخم (6/1187 عدد) در تیمار حاوی 5/7 درصد پودر گوشت بود (05/0><em>P</em>). بیشترین تولید عسل (3/6721 سانتیمتر مربع) و تولید لارو (9/1804 عدد) بهترتیب در تیمارهای حاوی 3 و 5/4 درصد پودر گوشت مشاهده شد (05/0><em>P</em>). بنابراین استفاده از مکمل حاوی 3 و 5/4 درصد پودر گوشت در تغذیه زنبور عسل سبب بهبود تولید عسل و لارو خواهد شد.
پودر گوشت,زنبورعسل,کنجاله سویا,مکمل پروتئینی
https://ar.guilan.ac.ir/article_219.html
https://ar.guilan.ac.ir/article_219_d14ecb46fb9e4334a7d800903b6f837e.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2
4
2014
02
20
اثرات تزریق داخل تخم مرغ بتا هیدرکسی بتا متیل بوتیرات و گلوکز روی عملکرد رشد و ریختشناسی روده جوجههای گوشتی
43
51
FA
مجید
متقی طلب
0000-0002-3037-0438
دانشیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان
mottaghi2002@yahoo.co.uk
مریم
کاظمی میانگسکری
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان
نوید
قوی حسین زاده
0000-0001-9458-5860
استادیار گروه علوم دامی دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان
navid.hosseinzadeh@gmail.com
اثرات تزریق بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیرات (HMB) و گلوکز در تخم مرغ روی عملکرد اقتصادی و ریختشناسی روده جوجههای گوشتی در این مطالعه بررسی شد. در روز 18 جوجهکشی 400 عدد تخم مرغ نطفهدار سویه گوشتی نژاد راس 308 توزین و به 4 گروه آزمایشی در یک طرح کاملاً تصادفی تقسیم شدند. به مایع آمنیوتیک هر یک از تخم مرغها یک میلیلیتر از محلولهای آزمایشی تزریق شد. به گروه شاهد مادهای تزریق نشد. محلولهای آزمایشی شامل: 1- یک گرم در لیتر HMB در محلول 5 گرم در لیتر NaCl، 2- 150 گرم در لیتر گلوکز در محلول 5 گرم در لیتر NaCl، 3- محلول 5 گرم در لیتر NaCl. پس از تفریخ، جوجهها تا روز 42 پرورش داده شدند. افزایش وزن و خوراک مصرفی به صورت هفتگی ثبت و بر مبنای آنها ضریب تبدیل خوراک نیز محاسبه شد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که تزریق HMB و گلوکز منجر به کاهش معنیدار درصد جوجه درآوری شد (05/0<em>P</em><). در مقایسه با گروه شاهد جوجههای تولیدی از تخم مرغهای تزریقی با گلوکز و HMB از نظر وزن زنده و نسبت وزن به تخم مرغهای بارور دارای افزایش معنیدار (05/0<em>P</em><)، اما اختلاف معنیداری از نظر ضریب تبدیل خوراک بهدست نیامد. تزریق بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیرات سبب افزایش طول و مساحت پرزها نسبت به گروه شاهد در روز 21 بعد از تفریخ شد (05/0<em>P</em><). استنتاج نهایی این است که تزریق داخل تخم مرغی، گلوکز و HMB قابلیت بهبود وزن جوجهها در زمان تفریخ، نسبت وزن جوجه به وزن تخم مرغ و نیز شاخصهای ریخت شناسی روده جوجههای گوشتی را دارد.
بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیرات,تزریق در تخم مرغ,جوجه گوشتی,گلوکز
https://ar.guilan.ac.ir/article_220.html
https://ar.guilan.ac.ir/article_220_3316a71225d2d459a9e039c72fb5b0bc.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2
4
2014
02
20
وقوع همزمان التهاب ضربهای نگاری- پریکارد و اجسام خارجی غیر نفوذی در یک گوساله پنج ماهه
53
59
FA
حسین
نورانی
دانشیار گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد
امیر
دهقانی سامانی
دانشجوی دکترای حرفهای دامپزشکی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد
بر اساس دانش نویسندگان مقاله، هیچ گزارشی در مورد وقوع همزمان بیماری التهاب ضربهای نگاری- پریکارد و اجسام خارجی غیر نفوذی در گوساله وجود ندارد و هدف این مقاله بیان اهمیت این بیماریها در گوساله است. یک گوساله هلشتاین نر تلف شده برای کالبدگشایی به بخش پاتولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهرکرد ارجاع داده شد. بعد از انجام کالبدگشایی، برای مطالعه هیستوپاتولوژی، نمونههای بافتی از ارگانهای احشائی گرفته شدند<strong>. </strong>از نظر ماکروسکوپی، مایع آسیت حاوی رشتههای فیبرین در حفره شکمی مشاهده شد. در دیواره نگاری کانونهای خونریزی و نکروز وجود داشت. همچنین چسبندگیهای متعدد بین نگاری، کبد و دیافراگم مشاهده شد. اجسام خارجی غیر نفوذی در داخل شکمبه یافت شد. میزان زیادی مایع متمایل به رنگ زرد و بدبو حاوی نکروز کازئوز در کیسه پریکارد مشاهده شد. پریکارد و اپیکارد بسیار ضخیم شده بودند و به وسیله بافت همبند فیبروزه به یکدیگر متصل شده بودند. در مطالعه میکروسکوپی، پرخونی، نفوذ سلولهای آماسی، رشتههای فیبرین، بافتهای نکروزه و تشکیل بافت همبند در دیواره نگاری، سطح کبد، پریکارد و اپیکارد مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که باید به آسیبهای بالقوه التهاب ضربهای نگاری- پریکارد و اجسام خارجی غیر نفوذی در سنین پایین توجه ویژهای مبذول نمود تا از زیانهای اقتصادی پیشگیری شود.
اجسام خارجی غیر نفوذی,التهاب ضربهای نگاری پریکارد,گوساله,یافتههای آسیب شناسی
https://ar.guilan.ac.ir/article_221.html
https://ar.guilan.ac.ir/article_221_09e1599c183170b7c360117052818451.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات تولیدات دامی
2252-0872
2538-6107
2
4
2014
02
20
اثر تلاقی دو جانبه بر صفات مرتبط با رشد و خصوصیات لاشه پرندگان نسل دوم حاصل از تلاقی دو سویه بلدرچین ژاپنی
61
68
FA
حسن
مرادیان
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
hasan.moradian@yahoo.com
علی
اسمعیلی زاده کشکوئیه
0000-0003-0986-6639
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
aliesmaili@uk.ac.ir
سعید
سهرابی شعبجره
دانشجوی دکتری گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
احسان
نصیری فر
دانشجوی دکتری گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
ehsan.nasirifar@gmail.com
هدف از انجام این تحقیق بررسی میزان اثرات دو جانبه در نسل دوم حاصل از تلاقی دو سویه بلدرچین ژاپنی بود. از تلاقی دو طرفه دو سویه سفید (S) و وحشی (W) تعداد 31 پرنده نسل اول (F<sub>1</sub>) شامل 17 نتاج (SW) حاصل از تلاقی نر سفید × ماده وحشی و 14 نتاج (WS) حاصل از تلاقی نر وحشی × ماده سفید تولید شدند. از تلاقی نرهای SW با مادههای WS تعداد 157 پرندهF<sub>2</sub> (SWWS) و از تلاقی نرهای WS با مادههای SW تعداد 238 پرندهF<sub>2</sub> (WSSW) تولید شدند. پرندگان SWWS و WSSW در هنگام هچ (W0) و به طور هفتگی تا سن 5 هفتگی (W5) توزین شدند و در این سن پس از کشتار صفات مرتبط با لاشه آنها ثبت شد. مدل آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل دادهها شامل اثرات ثابت جنس، نوبت هچ، تلاقی دو جانبه و اثرات تصادفی پدر، مادر داخل پدر و اثرات باقیمانده بود. پرندگان SWWS در مقایسه با پرندگان WSSW دارای وزن زنده (2/14 گرم در سن پنج هفتگی) و وزن لاشه (4/10 گرم) بیشتری بودند (01/0<em>P</em><). واریانس ناشی از اثر تلاقی دو جانبه بین 3 تا 19 درصد به ترتیب برای وزن یک هفتگی و وزن در هنگام هچ و 9/0 تا 1/16 درصد به ترتیب برای وزن کل چربی قابل جداکردن لاشه و وزن لاشه سرد بود. میزان اثرات دو جانبه برای صفات مورد مطالعه در دو جنس نر و ماده تفاوت معنیداری نداشت (05/0<<em>P</em>). بر اساس نتایج این تحقیق، اثرات تلاقی دو جانبه مشاهده شده در نسل دوم حاصل از تلاقی دو سویه بلدرچین ژاپنی احتمالاً ناشی از اثر مادری یا اختلافات DNA میتوکندریایی است.
اثرات مادری,بلدرچین ژاپنی,تلاقی دو جانبه,خصوصیات لاشه,صفات رشد
https://ar.guilan.ac.ir/article_222.html
https://ar.guilan.ac.ir/article_222_0d3bb785329aa07bd5c434e04210f271.pdf