دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170622The effect of long-term dietary cadmium chloride on cadmium concentration in tissues, urine and feces and concentration of iron, zinc and copper in tissues in Holstein male calvesاثر تغذیه طولانی مدت کلرید کادمیوم بر غلظت آن در بافتها، ادرار و مدفوع و غلظت عناصر آهن، روی و مس در بافتهای گوسالههای نر هلشتاین111217210.22124/ar.2017.2172FAمحمد علیخراشادی زادهدانشجوی دکتری گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدرضاولی زادهاستاد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدعباسعلیناصریاناستاد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20161023The effects of long-term consumption of cadmium (Cd) on its concentration in liver, kidney, lunges and muscles tissues, blood, urine and feces and also iron, zinc and copper content in liver, kidney, bones and muscles tissues in Holstein male calves were studied in this study. Twenty Holstein male calves (with average body weight of 203 kg and age of 185 days) were allocated to four groups in a completely randomized design. All of the animals were fed a similar diet but differing in concentration of Cd (0, 2, 5 and 10 mg/kg of dry matter) for a period of 300 days. The blood, urine and feces of all experimental calves were sampled at the end of last 3 days of the experimental period. The calves were slaughtered at the end of experimental period and their liver, kidney, lunges, shinbone, thigh and heart muscles and spleen were also sampled. The results revealed that, Cd concentration in liver and kidney tissues urine, and feces samples were significantly (<em>P</em><0.05) higher than the control calves. With increasing Cd intake, the copper concentration in liver and bone and the zinc concentration in liver and kidney decreased significantly (<em>P</em><0.05). It was concluded that soil and water pollution with Cd could increase its concentration in animal body and products which is harmful for their consumers.در این آزمایش تأثیر تغذیه طولانی مدت عنصر کادمیوم بر غلظت کادمیوم در بافتهای مختلف کبد، کلیه، ریه، عضلات، استخوان و خون و غلظت آن در ادرار و مدفوع و همچنین اثر آن بر غلظت عناصر آهن، روی و مس در بافتهای کبد، کلیه، استخوان و عضلات درگوساله های نر هلشتاین مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 20 رأس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزن 203 کیلوگرم و سن 185 روزدر قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار گروه و پنج تکرار مورد مطالعه قرار گرفتند. جیره غذایی هر چهار گروه یکسان بود و فقط مقدار کادمیوم اضافه شده به جیره آنها متفاوت بود (به ترتیب صفر، 2، 5 و 10 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک خوراک). پس از پایان آزمایش (300 روز)، گوساله ها ذبح شدند و نمونه های بافتی از کبد، کلیه، ریه، استخوان قلم پا، عضله ران، عضله قلب و طحال گرفته شد. همچنین در سه روز پایانی، نمونه های خون، ادرار و مدفوع گوسالهها جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار کادمیوم جیره، غلظت کادمیوم در بافتها و به ویژه کبد و کلیهها به شکل معنی داری افزایش یافت (05/0<em>P</em><). با افزایش مصرف کادمیوم، غلظت کادمیوم ادرار و مدفوع نیز افزایش یافت (05/0<em>P</em><). همچنین همراه با افزایش مصرف کادمیوم، مقدار مس کبد و استخوان و مقدار آهن و روی کلیه ها و کبد، کاهش معنی داری داشت (05/0<em>P</em><). به طور کلی می توان چنین نتیجه گیری کرد که آلودگی محیط و بهویژه خاک و آب با کادمیوم با افزایش ورود آن به تولیدات دامی و طبیعتاً بدن انسان و بروز اثرات سمی آن همراه خواهد بود.دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170627Effect of olive cake on performance, rumen characteristics, fibrolytic enzyme and microbial protein synthesis in Najdi goat kidsاثر تفاله زیتون بر عملکرد، فراسنجههای شکمبهای، آنزیمهای فیبرولیتیک و سنتز پروتئین میکروبی در بزغالههای نجدی1325217310.22124/ar.2017.2173FAفرانکدوستیدانشجوی دکترا، گروه تغذیه دام و طیور، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانتقیقورچیاستاد گروه تغذیه دام و طیور، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان0000-0002-6852-2932بهروزدستاراستاد گروه تغذیه دام و طیور، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانآرشآذرفردانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد0000-0002-7594-3623Journal Article20160616The effect of olive cake on performance, rumen microbial protein synthesis and activity of cellulase enzymes was investigated usign 15 male Najdi goat kids in a completely randomized design with three diets and five replicates per diet. Kids were kept in individual pens over 84 days (15 days of adaptation) from three months of age. The diets contained same levels of energy and protein. Experimental treatments were zero, 10 and 20 percent of olive cake in the diet. Inclution of olive cake in diets up to 10% increased feed intake and diet containing 20% olive cake increased feed conversion ratio (<em>P </em>< 0.05). With increasing levels of olive cake in diets ruminal pH, ammonia N (NH3-N) output, urinary excretion of purine derivatives and microbial protein synthesis in the rumen were decreased (<em>P </em>< 0.05). In diets containing olive cake, microcrystalline cellulose, carboxymethyl cellulose and enzyme activity in solid, extracellular, intracellular and total enzyme (three-part) increased (<em>P </em>< 0.05) compared to the control group. The results of the experiment showed that feeding olive cake to Najdi goat kids incresed rumen fibrolytic enzyme activity, and reduced rumen microbial protein synthesis and the ammonia N level. The use of olive cake up to 10% did not affect growth performance of Najdi goat kids.اثر تغذیه تفاله زیتون بر عملکرد، فراسنجههای شکمبهای، فعالیت آنزیمهای فیبرولیتیک و سنتز پروتئین میکروبی با استفاده از 15 رأس بزغاله پرواری نجدی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه جیره و پنج تکرار انجام شد. بزغالهها از سن سه ماهگی به صورت انفرادی در قفسهای جداگانه به مدت 84 روز (15 روز عادت پذیری) نگهداری شدند. جیرهها از نظر محتوی پروتئین و انرژی برابر بودند. تیمارهای آزمایش شامل سطوح صفر، 10 و 20 درصد تفاله زیتون در جیره غذایی بود. استفاده از تفاله زیتون به مقدار 10 درصد جیره باعث افزایش مصرف خوراک (05/0<em>P</em><) و جیره حاوی 20 درصد تفاله زیتون باعث افزایش ضریب تبدیل غذایی شد (05/0<em>P</em><). با افزایش سطح تفاله زیتون در جیرههای آزمایشی، مقدار pH، میزان آمونیاک تولیدی، میزان دفع هر یک از مشتقات پورینی و سنتز پروتئین میکروبی در شکمبه کاهش معنیداری داشت (05/0<em>P</em><). فعالیت آنزیمهای کربوکسی متیل سلولاز و میکروکریستالین سلولاز در بخش جامد، خارج سلولی، درون سلولی و کل آنزیمها (شامل سه بخش) در جیرههای حاوی تفاله زیتون در مقایسه با گروه شاهد بطور معنیداری افزایش یافت (05/0<em>P</em><). نتایج آزمایش نشان داد استفاده از تفاله زیتون سبب افزایش فعالیّت آنزیمهای فیبرولیتیک شکمبه و کاهش سنتز پروتئین میکروبی و میزان آمونیاک تولیدی در بزغالههای نجدی شد. استفاده از تفاله زیتون تا سطح 10 درصد اثر منفی بر عملکرد بزغالههای نجدی نداشت.دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170622Effects of lactobacillus inoculants on characteristics and composition of alfalfa wilted by orange pulp silageاثر افزودنی باکتریایی تولید کننده اسید لاکتیک ناهمگن بر ترکیبات شیمیایی و خصوصیات تخمیری مخلوط یونجه پلاسیده شده به همراه تفاله پرتقال2737217110.22124/ar.2017.2171FAمجتبیکریمیدانش آموخنه کارشناسی تغذیه دام، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریزمقصودبشارتیاستادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریز0000-0002-5233-6425اکبرتقی زادهاستاد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریزرشیدصفریاستادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر، دانشگاه تبریزJournal Article20160902This study was conducted to study the effects of <em>LALSIL</em> inoculants (<em>Lactobacillus Buchneri</em> 40788: LAB) on laboratory characteristics and aerobic stability in alfalfa wilted and chopped into 2 cm of average length with orange pulp silage. Experimental treatments were 1: wilted alfalfa with no additive (control), 2: wilted alfalfa and orange pulp (at a ratio of 70 to 30 percent) with no inoculant, 3: treatment 2 plus 1.5×10<sup>8</sup> cfu/g of <em>LALSIL</em> inoculants, 4: treatment 2 plus 3.0×10<sup>8</sup> cfu/g of <em>LALSIL</em> inoculants, and 5: treatment 2 plus 4.5×10<sup>8</sup> cfu/g of <em>LALSIL</em> inoculants. Experimental treatments were ensiled in triplicate laboratory mini silos for 90d at room temperature. The data were analyzed as a completely randomized design. The pH of all silages was less than 4.55, but pH was significantly higher for control (<em>P</em><0.05). Addition of orange pulp and bacterial inoculants to wilted alfalfa caused a significant increase in water soluble carbohydrate (WSC) and total volatile fatty acids (<em>tVFA</em>) (<em>P</em><0.05). The least amount of aerobic stability of was for the treatment 1 and most one was for treatment 5 (56 and 200h after exposure to air, respectively). Results suggest that orange pulp and bacterial inoculants could improve quality of alfalfa silage by altering the availability of WSC, the rapid decline pH and limiting the proliferation of yeasts and fungi.این آزمایش به منظور بررسی اثرات افزودنی باکتریایی لالسیل (لاکتوباسیلوس بوچنری 40788) بر خصوصیات شیمیایی و پایداری هوازی سیلاژ یونجه پلاسیده شده و خرد شده با اندازه متوسط 2 سانتیمتر به همراه تفاله پرتقال، انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) علوفه یونجه پلاسیده (تیمار شاهد)، 2) علوفه یونجه پلاسیده به همراه تفاله پرتقال (با نسبت 70 به 30) بدون افزودنی باکتریایی، 3) تیمار 2 به همراه cfu/g 10<sup>8</sup>×5/1 افزودنی لالسیل، 4) تیمار 2 به همراه cfu/g 10<sup>8</sup>×3 افزودنی لالسیل، 5) تیمار 2 به همراه cfu/g 10<sup>8</sup>×5/4 افزودنی لالسیل بودند و به مدت 90 روز در دمای اتاق سیلو شد. دادههای بدست آمده در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی آنالیز گردیدpH<em> .</em>تمام نمونهها کمتر از 55/4 بود اما pH شاهد در مقایسه با سایر تیمارها بالاتر بود (05/0<em>P</em><). افزودن تفاله پرتقال و مکمل باکتریایی به یونجه پلاسیده سبب افزایش معنی دار کربوهیدرات محلول در آب (WSC) و کل اسیدهای چرب فرار tVFA شد (05/0<em>P</em><). کمترین مقاومت در برابر فساد پذیری مربوط به تیمار 1 و بیشترین مقدار مربوط به تیمار 5 بود (به ترتیب 56 ساعت و 200 ساعت پس از قرار گرفتن در مجاورت هوا). بطورکلی افزودنی باکتریایی لاکتوباسیلوس بوچنری به همراه تفاله پرتقال با در دسترس قرار دادن کربوهیدرات قابل تخمیر برای لاکتوباسیلها و کاهش سریع pHو محدود نمودن تکثیر مخمرها و قارچها سبب افزایش پایداری هوازی و بهبود کیفیت سیلوی حاصله گردید.دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170627Interaction between barley grain processing and source of dietary nitrogen on digestibility, nitrogen metabolism and microbial protein synthesis in Mehraban sheepاثر متقابل بین فرآوری دانه جو و نوع منبع نیتروژن جیره غذایی بر قابلیت هضم، متابولیسم نیتروژن و تولید پروتئین میکروبی در گوسفند مهربان3951218910.22124/ar.2017.2189FAشهرامنجفیدانش آموخته کارشناسی ارشد تغذیه دام، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، ایرانمحمد مهدیطباطباییدانشیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، ایرانخلیلزابلیاستادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، ایران0000000198872736احمداحمدیاستادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، ایرانعلی اصغرساکیاستاد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، ایرانJournal Article20161126In order to evaluate the effect of barley grain processing and dietary nitrogen source on digestibility, microbial protein synthesis and nitrogen retention in sheep, an experiment was conducted as 2×2 factorial under a completely randomized design. The experimental diets included 1) whole barley grain + urea, 2) whole barley grain + soybean meal, 3) cracked barley grain + urea and 4) cracked barley grain + soybean meal. During the digestibility experiment, total urine of sheep was collected, and blood samples were taken at 1 and 7 hours after morning feeding at the last day. Results showed that barley grain processing decreased dry matter digestibility (from 73.82 to 71.58 percent) and organic matter digestibility (from 74.94 to 72.84 percent) of diet (<em>P</em><0.05). Soybean meal intake compared to urea, increased crude fiber digestibility (from 29.97 to 32.84 percent) and nitrogen free extract digestibility (from 81.39 to 82.13 percent) of diet (<em>P</em><0.05). Soybean meal compared to urea, increased nitrogen retention percentage from 19.64 to 37.92 percent of nitrogen intake (<em>P</em><0.05). But barley grain processing had no effect. Also, concentration of plasma glucose and urea were not affected by barley grain processing and nitrogen source. Generally, barley grain cracking did not increase nutrient digestibility, nitrogen retention and microbial protein synthesis. But soybean meal intake compared to urea improved nutrient digestion (included crude fiber and nitrogen free extract) and nitrogen retention.بهمنظور بررسی اثر فرآوری دانه جو و نوع منبع نیتروژن جیره غذایی بر قابلیت هضم، تولید پروتئین میکروبی و ابقاء نیتروژن در گوسفند، آزمایشی بهصورت فاکتوریل 2×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. جیرههای آزمایشی شامل 1) دانه جو کامل+ اوره، 2) دانه جو کامل+ کنجاله سویا، 3) دانه جو پرک شده + اوره و 4) دانه جو پرک شده + کنجاله سویا بودند. در طول دوره آزمایش قابلیت هضم، کل ادرار دفعی گوسفندان جمعآوری شد و در روز آخر، خونگیری در ساعات 1 و 7 بعد از خوراکدهی صبح انجام گرفت. نتایج نشان داد دانه جو فرآوری شده سبب کاهش قابلیت هضم ماده خشک (از 82/73 به 58/71 درصد) و ماده آلی (از 94/74 به 84/72 درصد) جیره شد (05/0<em>P</em><). مصرف کنجاله سویا در مقایسه با اوره سبب افزایش قابلیت هضم الیاف خام (از 97/29 به 84/32 درصد) و عصاره عاری از نیتروژن (از 39/81 به 13/82 درصد) جیره گردید (05/0<em>P</em><). کنجاله سویا در مقایسه با اوره سبب افزایش درصد نیتروژن ابقاء شده (از 64/19 به 92/37 درصد ازت مصرفی) گردید (05/0<em>P</em><) اما فرآوری دانه جو تأثیری بر آن نداشت. غلظت گلوکز و اوره پلاسما نیز تحت تأثیر فرآوری دانه جو و نوع منبع نیتروژن جیره غذایی قرار نگرفتند. بهطور کلی، پرک کردن دانه جو موجب افزایش قابلیت هضم مواد مغذی جیره، ابقاء نیتروژن در بدن و تولید پروتئین میکروبی نشد. اما مصرف کنجاله سویا در مقایسه با اوره باعث بهبود هضم مواد مغذی جیره غذایی (شامل الیاف خام و عصاره عاری از نیتروزن) و ابقاء نیتروژن شد.دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170627Relationship between Kappa-Casein gene polymorphism with milk economic traits in native cattle of Guilan provinceارتباط چندشکلی ژن کاپاکازئین با صفات اقتصادی شیر در گاوهای بومی استان گیلان5361217410.22124/ar.2017.2174FAفردینناظمیدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلانسید ضیاء الدینمیرحسینیاستاد ژنتیک و اصلاح نژاد دام، گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان0000-0002-5745-6231نویدقوی حسین زادهدانشیار ژنتیک و اصلاح نژاد دام، گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان0000-0001-9458-5860هوشنگدهقان زادهعضو هیات علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی گیلان0000-0002-7791-2249مختارمهدیزادهکارشناس ارشد معاونت بهبود تولیدات دامی استان گیلانJournal Article20170120In this research, the relationship between polymorphism of CSN (Kappa-Casein) gene and production traits in Guilan native cattle was studied. Blood samples were taken from 100 cows Fouman, Rasht and Astaneh-ye-Ashrafiyeh. Genomic DNA was extracted by modified salting out method. A 350 bp fragment of the bovine kappa-CSN gene was amplified by Polymerase Chain Reaction (PCR) using a specific primer. The PCR products were digested by <em>Hinf</em> I to determine kappa-casein genotypes with PCR-RFLP marker. Observed frequencies for genotypes AA, AB, BB were 0.48, 0.52, 0.00 and allelic frequencies for A and B were 0.74 and 0.26, respectively. The chi-square test results showed that the studied population were not at Hardy-Weinberg equilibrium. Comparison of least square means indicated that the polymorphism has a significant effect on milk yield, fat and protein percentage (<em>P</em><0.01). The cows with genotype AA produced 0.81 kg more milk over the cows with genotype AB. The cows with genotype AB produced 0.1 and 0.14 percentages higher milk fat content compare to the cattle with genotypes of AA (<em>P</em><0.01). The results also revealed that the cattle with genotypes of AA produced milk with lowest fat and protein content.در این پژوهش رابطه ژنوتیپهای ژن کاپاکازئین با صفات تولیدی در گاوهای بومی استان گیلان بررسی شد. از 100 راس گاو ماده در فومن، رشت و آستانه اشرفیه خونگیری به عمل آمد. استخراج DNA با استفاده از روش شستشوی نمکی بهینه انجام گرفت. با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی، قطعهای به طول350 جفت باز از ژن کاپا کازئین با استفاده از واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) تکثیر شد. جهت تعیین ژنوتیپ ژن کاپاکازئین با استفاده از نشانگر PCR-RFLP، محصول واکنش زنجیرهای پلیمراز به وسیله آنزیم <em>Hinf </em>I هضم شد. فراوانی مشاهده شده ژنوتیپهایAA ،AB و BB بهترتیب 48/0 ، 52/0 و 00/0 و فراوانی آللهای A و B بهترتیب 74/0 و 26/0 بود. بر اساس نتایج آزمون مربع کای، جمعیتهای مورد بررسی در تعادل هاردی-واینبرگ قرار نداشتند. مقایسه میانگین حداقل مربعات در این جایگاه نشان داد که اثر چندشکلی بر صفات تولید شیر، درصد چربی و درصد پروتئین معنیدار بود (01/0<em>P</em><). تولید شیر روزانه گاوهای با ژنوتیپ AA در مقایسه با گاوهای با ژنوتیپ AB بیشتر بود (به میزان 81/0 کیلوگرم ). همچنین درصد چربی و پروتئین شیر گاوهای دارای ژنوتیپ AB نسبت به گاوهای با ژنوتیپ AA بیشتر بوده است (به ترتیب 1/0 و 14/0). در تحقیق حاضر گاوهای دارای ژنوتیپ AB نسبت به افراد با ژنوتیپ AA درصد چربی شیر بالاتری داشتند (01/0><em>P</em>) و ژنوتیپ AA دارای درصد چربی و درصد پروتئین کمتر بود.دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170627The comparision of response to selection, inbreeding and genetic variance in traditional and genomic selection methodsمقایسه پاسخ به انتخاب، میزان ضریب درونزادآوری و واریانس ژنتیکی در روشهای انتخاب ژنومی و رایج6371222610.22124/ar.2017.2226FAصاحبفروتنی فراستادیار گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازیحسنمهربانی یگانهدانشیار گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمحمدمرادی شهربابکاستاد گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20170215In order to evaluate the effects of genomic and traditional selection methods onlong term response to selection, genetic variance and inbreeding, a base population of 100 animals was randomly mated for 50 generations. The simulated genome size for each animal was 10 Morgan that was equally divided between 10 chromosomes. On each chromosome, 1000 SNP markers were evenly located. Two traits with the heritability of 0.5 and 0.1 were simulated for each animal and 200 QTL were randomly distributed over the genome for each trait. BLUP method was used for prediction of traditional breeding value as well as estimation of SNP effects. Genomic breeding values of the animals for each trait were sum of SNP effects for all loci. After generation 51, animals were selected based on traditional breeding values or genomic breeding values for 15 generations. The results of this study showed that for both traits the genomic selection method increased response to selection, butdecreased genetic variance relative to the traditional selection. Greater response to selection and reduction in genetic variance was for trait with higher heritability. A twofold increase in the inbreeding coefficient was observed for traditional selection relative to genomic selection after 15 generations of selection.به منظور بررسی اثر انتخاب ژنومی و رایج بر پاسخ به انتخاب، ضریب درونزادآوری و واریانس ژنتیکی در بلندمدت، تعداد 100 حیوان غیرخویشاوند شبیهسازی شد و به مدت 50 نسل جهت ایجاد عدم تعادل پیوستگی بین نشانگرها آمیزش تصادفی داشتند. برای هرحیوان ژنومی با طول 10مورگان و تعداد 10 کروموزوم باطول یکسان 1 مورگان، شبیهسازی شد. تعداد 1000 نشانگر SNP درفواصل مساوی برروی هرکروموزوم قرار گرفتند. برای هر حیوان دوصفت با توارثپذیری 5/0 و 1/0 درنظرگرفته شد و برای هر صفت تعداد 200 جایگاه ژنی مؤثر، بصورت تصادفی روی ژنوم پخش شدند. ازروش BLUP برای پیشبینی ارزشهای اصلاحی رایج و اثر نشانگرها در جمعیت مرجع استفاده و ارزشهای اصلاحی ژنومی افراد از مجموع اثرات نشانگرها باتوجه به ژنوتیپ آنها محاسبه شد. بعد از نسل 51 حیوانات به مدت 15 نسل با یکی از روشهای رایج و ژنومی انتخاب شده و نسل بعد را ایجاد می کردند. نتایج نشان دادکه برای هر دو صفت پاسخ به انتخاب تجمعی برای روش انتخاب ژنومی (35/7 و 45/2) بیشتر از انتخاب رایج (58/6 و 99/1)، ولی واریانس ژنتیکی (42/0 و 71/0 در مقابل 56/0 و 77/0) کمتر بود. میزان پاسخ به انتخاب و کاهش واریانس ژنتیکی برای صفت با توارث پذیری بالا بیشتر بود. انتخاب رایج نسبت به انتخاب ژنومی باعث افزایش تقریبا دو برابری میزان ضریب درونزادآوری (13/0 در مقابل 07/0) بعد از 15 نسل انتخاب شد و با افزایش تعداد نسلها تفاوت نرخ مزبور دو روش افزایش یافت.دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170627The effect of In ovo injection of zinc-methionine and nano-zinc methionine on the Zn-T1 gene expression, alkaline phosphatase and maltase activity in broilers small intestineاثر تزریق درون آمنیوتیکی روی - متیونین و نانو روی - متیونین بر بیان ژن Zn-T1 و فعالیت آنزیمهای آلکالین فسفاتاز و مالتاز روده کوچک جوجههای گوشتی7387222210.22124/ar.2017.2222FAکلثومرازانیدانشجوی دکتری گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلانمجیدمتقی طلبدانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان0000-0002-3037-0438سید حسینحسینی مقدماستادیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان0000-0002-9922-624XJournal Article20161230The aim of this study was to investigate the effect of intra amniotic injection of zinc-methionine and nano-zinc-methionine on intestinal zinc transporter (zn-t1)expression and alkaline phosphatase and maltase activity in the broiler jejunum. Four hundred fertile eggs were divided into four groups (treatment), each with four samples (replicate). The first three treatments were subject to intra amniotic injection of one milliliter of physiologic serum solution, physiologic serum solution containing 25% zinc- methionine and/or containing 25% nano-zinc- methionine, respectively, at the 17<sup>th</sup> day of incubation. The fourth treatment (negative control) received no injection. The hatchability percentage was calculated and two birds from each replicate were killed then intestinal alkaline phosphatase and maltase activity and Zn-T1gene expression were assayed at 1, 3 and 7 days after hatch. The highest body weight was for Zinc-methionine (43.02± 0.06) and Nano-zinc-methionine (42.77±0.06) treatments (<em>P</em>˂0.01). Also at 1 and 7 days of post hatch the weight of small intestine in the Zinc-methionine (1.55±0.07, 9.7±0.048) and Nano-zinc-methionine (1.51±0.07, 9.5±0.048) treatments were higher than other treatments (<em>p</em>˂0.01). Ten nano-zinc-methionine treatment, at 1, 3 and 7 days after hatching, had the most activity of alkaline phosphatase (7.2 ± 0.04, 11.5± 0.08, 17.8 ± 0.1) and maltase (4.2±0.03, 5.5±0.02, 8.8±0.06) andmost Zn-T1 gene expression (3.67±0.005, 4.24±0.007, 3.17±0.009) (<em>P</em>˂0.01). In conclusion, <em>in Ovo</em> injection of Nano-zinc-methionine showed up-regulate Zn-T1 gene expression and lead to increase alkaline phosphatase and maltase activity of chick intestine during first week after hatch. <br /><em> </em>هدف از این مطالعه بررسی اثر تزریق درونآمنیوتیکی روی - متیونین و نانو روی - متیونین بر بیان ژن انتقالدهنده روی (Zn-T1) و فعالیت آنزیمهای آلکالین فسفاتاز و مالتاز در ژژنوم جوجههای گوشتی بود. چهارصد عدد تخم مرغ بارور به چهار گروه (تیمار)، هریک با چهار زیر گروه (تکرار) تقسیم شد. تیمار اول تا سوم به ترتیبت شامل تزریق درونآمنیوتیکی یک میلیلیتر محلول سرم فیزیولوژی، سرم فیزیولوژی حاوی ۲۵% روی - متیونین و ۲۵% نانو روی - متیونین در روز هفدهم جوجهکشی بود. چهارمین تیمار (کنترل منفی) هیچ تزریقی دریافت نکرد. درصد تفریخ هر تیمار محاسبه و در روزهای اول، سوم و هفتم پرورش، دو پرنده از هر تکرار ذبح شد و بیان ژن Zn-T1، فعالیت آنزیمهای آلکالین فسفاتاز و مالتاز در بافت روده اندازهگیری شد. وزن جوجهها در زمان تفریخ در تیمار روی - متیونین (۰۶/۰±۰۲/۴۳) و نانو روی - متیونین (۰۶/۰±۷۷/۴۲) از سایر تیمارها بیشتر بود (۰۱/۰<em>P</em>˂). همچنین وزن روده کوچک در روزهای یک و هفت پس از تفریخ در تیمار روی - متیونین (به ترتیب ۰۴۸/۰±۷/۹ ، ۰۷/۰±۵۵/۱) و نانو روی - متیونین (به ترتیب ۰۴۸/۰±۵/۹ ، ۰۷/۰±۵۱/۱) از سایر تیمارها بیشتر بود (۰۱/۰<em>P</em>˂). تیمار نانو روی - متیونین در روزهای یک، سه و هفت بعد از تفریخ، بیشترین فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز (به ترتیب ۱/۰±۸/۱۷، ۰۸/۰±۵/۱۱، ۰۴/۰±۲/۷) مالتاز (به ترتیب ۰۶/۰±۸/۸ ،۰۲/۰±۵/۵ ،۰۳/۰±۲/۴) و بیان ژن Zn-T1 (به ترتیب ۰۰۹/۰±۱۷/۳ ،۰۰۷/۰±۲۴/۴ ،۰۰۵/۰±۶۷/۳) را نشان داد (۰۱/۰<em>P</em>˂). استنتاج نهایی این است که تزریق درون تخممرغی نانو روی - متیونین منجر به افزایش بیان Zn-T1 شده و فعالیت آنزیمهای آلکالین فسفاتاز و مالتاز روده را در هفته اول پرورش افزایش میدهد.دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170627Comparison of the effects of using Sumac powder (Rhus coriria. L) and vitamin E on body and internal organs weight, biochemical parameters and meat quality in broiler chickens after the stress induction by dexamethasoneمقایسه اثر به کارگیری پودر سماق (Rhus coriria. L) و ویتامین E بر وزن بدن و اندامهای درونی، فراسنجههای بیوشیمیایی و کیفیت گوشت در جوجههای گوشتی پس از القاء تنش با دگزامتازون89107222310.22124/ar.2017.2223FAسیدعلیحسینی سیرکارشناس گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینای همدانعباسفرح آوراستادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینای همدانJournal Article20170212The aim of this study was to investigate the effect of adding Sumac powder and vitamin E to diet on body and internal organs weights, biochemical and meat quality parameters in broiler chickens after the stress induction by dexamethasone (DEX). Ninety-six male broiler chickens were divided to six groups and received a basal diet for 35 days. After 10 days of age, basal diets of 4 groups was supplemented with Sumac powder (0.25, 0.5 and 0.75 %) and vitamin E (20 mg/Kg). At the same time, two groups were assigned as negative (without DEX) and positive (with DEX) controls. At 28 days of age, all broilers except negative control received DEX (2mg/kg BW). At end of the experiment, chickens were weighed, slaughtered and their blood samples were collected. Dexamethasone reduced (<em>P</em><0.05) final body weight, relative weights of carcass, Breast, Spleen and Bursa (1432.80, 59.40, 21.86, 0.07, 0.035, respectively), compared to negative control (1783.67g, 60.32, 22.98, 0.121, 0.051, respectively) and increased (<em>P</em><0.05) relative weights of Liver, Heart, Proventriculus and Gizzard, shear force, total protein and cholesterol (3.08, 0.49, 0.45, 1.95, 0.836N, 5.45 and 255.45 mg/dl), comparing to negative control (2.55, 0.42, 0.36, 1.58, 0.375, 4.45 and 179.32 mg/dl). Meat shear force in 0.5% and 0.75% of Sumac powder groups (0.452 and 0.428N respectively) decreased (<em>P</em><0.05) relative to positive control (0.836N). In conclusion, adding vitamin E and Sumac powder to diet did not prevent the weight loss induced by DEX and blood parameters were not affected. However, 0.5% and 0.75% of Sumac powder reduced shear force. هدف از این مطالعه بررسی اثر افزودن پودر سماق و ویتامین E به جیره بر وزن بدن و اندامهای درونی، فراسنجههای بیوشیمیایی و کیفیت گوشت در جوجههای گوشتی پس از القاء تنش با دگزامتازون بود. تعداد 96 قطعه جوجه گوشتی نر به شش گروه تقسیم و به مدت 35 روز با جیره پایه تغذیه شدند. از روز 10 به جیره پایهی چهار گروه پودرسماق (25/0، 5/0و 75/0درصد) و ویتامین E (mg/kg20) افزوده شد. دو گروه نیز همزمان به عنوان گروه شاهد منفی (بدون تزریق دگزامتازون) و شاهد مثبت (با تزریق دگزامتازون) حضور داشتند. از روز 28 همه جوجهها بجز شاهد منفی، دگزامتازون (mg/kg BW2) دریافت کردند. در پایان آزمایش جوجهها توزین، ذبح و خونگیری شدند. دگزامتازون وزن نهایی، وزن نسبی لاشه، سینه، طحال و بورس (به ترتیب80/1432گرم، 40/59، 86/21، 07/0و 035/0) را نسبت به گروه شاهد منفی (به ترتیب 67/ 1783گرم، 32/60، 98/22، 121/0و051/0) کاهش و وزن نسبی کبد، قلب، پیش معده و سنگدان، نیروی برشی گوشت، پروتئین و کلسترولکل پلاسما (به ترتیب 08/3، 49/0، 45/0، 95/1، 836/0نیوتن، 45/5 و 45/255میلیگرم در دسیلیتر) را نسبت به گروه شاهد منفی (به ترتیب 55/2، 42/0، 36/0، 58/1، 375/0نیوتن، 45/4، 32/179 میلیگرم در دسیلیتر) افزایش داد (05/0><em>P</em>). نیروی برشی گوشت در تیمار 5/0 و 75/0 درصد پودر سماق (به ترتیب452/0و 428/0نیوتن)، نسبت به گروه شاهد مثبت (836/0 نیوتن) کاهش یافت (05/0><em>P</em>). بهطور کلی افزودن ویتامین E و پودر سماق به جیره از کاهش وزن القایی توسط دگزامتازون ممانعت نکرد و فراسنجههای خونی تحت تاثیر قرار نگرفت، اما سطوح 5/0و 75/0درصد پودر سماق منجر به کاهش میزان نیروی برشی عضله سینه شد. دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170627Effects of feeding frequency and adding oil to diet on performance, sorting behavior and rumen fermentation of Holstein dairy cowsاثر دفعات خوراکدهی و افزودن روغن به جیره بر عملکرد، رفتار جدا کردن اجزای خوراک و تخمیر شکمبه گاوهای هلشتاین109125222410.22124/ar.2017.2224FAکامراناکبری پابندیدانش آموخته کارشناسی ارشد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجانحمیدرضامیرزایی الموتیاستادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجانJournal Article20160711The objective of this experiment was to investigate the effect of feeding frequency and oil supplementation to the diet on sorting behavior and rumen fermentation of lactating dairy cows. Twenty four lactating Holstein cows, including 12 primiparous with average body weight of 626 ± 58 Kg and days in mild of 195 ± 44 day, and 12 multiparous having average body weight of 617 ± 25 Kg and days in milk of 207 ± 39 day, were used in a 2×2 factorial experiment under a randomized complete block design. The factors were oil supplement at two levels of 0 and 25 percent, and feeding frequency of 1 or 3 times per day. Treatments had no significant effect on dry matter intake and fat and energy corrected milk, but uncorrected milk production was lower for three times feeding without oil supplement (<em>P</em> < 0.05), compared to other treatments. There was no difference between treatments in respect to sorting behavior (<em>P</em> > 0.05). The primiparous cows showed more sorting behaviors than multiparous cows (<em>P</em> < 0.05). Oil supplementation with once per day feeding reduced fluctuation rumen pH especially (<em>P</em> < 0.05). Rumen propionate concentration was higher than other treatments with once per day feeding (<em>P</em> < 0.05). Oil supplementation reduced slug feeding in particular with once per day feeding (<em>P</em>< 0.05). The results showed that oil supplementation with once per day feeding improved milk yield, feeding behaviors and ruminal pH. هدف از این پژوهش بررسی اثر دفعات خوراکدهی و افزودن روغن به جیره بر عملکرد، رفتار جدا کردن اجزای خوراک و تخمیر شکمبه گاوهای هلشتاین بود. از 24 رأس گاو شیرده هلشتاین شامل 12 رأس گاو یک بار زایش کرده و 12 رأس چند بار زایش کرده به ترتیب با میانگین وزنی 58 ± 626 و 25 ± 617 کیلوگرم و روزهای شیردهی 44 ± 195 و 39 ± 207 روز در یک آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی استفاده شد. فاکتورها عبارت بودند از روغن جیره در سطوح صفر و 5/2 درصد و دفعات خوراک دهی در سطوح یک و سه بار در روز. تیمارها از نظر ماده خشک مصرفی و تولید شیر تصحیح شده تفاوت معنیداری نداشتند، ولی تولید شیر تصحیح نشده با سه بارخوراکدهی بدون افزودن روغن کمتر از سایر تیمارها بود (05/0><em>P</em>). در بین تیمارها از نظر رفتار جدا کردن اجزای جیره تفاوت معنی داری مشاهد نشد (05/0 < <em>P</em>). گاوهای یک بار زایش کرده بیشتر از گاوهای چند بار زایش کرده رفتار جدا کردن را نشان دادند (05/0 > <em>P</em>). افزودن روغن با یک بار خوراکدهی باعث کاهش نوسانات pH شکمبه شد. غلظت پروپیونات شکمبه با یک بار خوراکدهی بیشتر از سایر تیمارها بود (05/0 > <em>P</em>). در این پژوهش افزودن روغن باعث کاهش بی نظمیهای خوراک خوردن به ویژه با یک بار خوراکدهی در روز شد (05/0 > <em>P</em>). اثرات مثبتی از افزودن روغن بر تولید شیر، رفتارهای خوراک خوردن و pH شکمبه به خصوص با یک بار خوراکدهی مشاهده شد.دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170627Study of chemical composition and nutritive value of cantaloupe silage in in vitro and the effect of feeding on performance of Afshari lambsمطالعه ترکیب شیمیایی و ارزش غذایی بوته طالبی سیلو شده در شرایط برون تنی و اثر تغذیه آن بر عملکرد برههای افشاری127137223510.22124/ar.2017.2235FAکاظمقربانپوردانشجوی دکتری گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، پردیس واحد بین الملل دانشگاه فردوسی مشهدرضاولی زادهاستاد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدعباسعلیناصریاناستاد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20170109Two experiments were conducted to evaluate the chemical composition, gas production and also inclusion of cantaloupe plant and its silage in lamb rations. In first experiment, the cantaloupe plant samples were treated with 0.5 or 1% of urea (DM basis) and ensiled in plastic bags. Ensiling cantaloupe plant treated with urea increased its crude protein content (<em>P</em><0.05) and its gas production after 96 h incubation as well as metabolizable energy and organic matter digestibility (<em>P</em><0.05). In the second experiment, cantaloupe plants were ensiled with urea (0.5% DM basis) or without urea. Fifteen male Afshari lambs were allocated to three dietary treatments in a completely randomized design and fed with the experimental diets. Three dietary treatments were 1) diet containing 15% corn silage without cantaloupe plants silage, 2) diet containing 15% cantaloupe silage without urea supplementation, 3) diet containing cantaloupe silage supplemented with 0.5% of urea (DM basis). There were no differences between the dietary treatments in the case of feed intake, average daily gain, final body weight, and rumen pH (<em>P</em>>0.05), but N-ammonia concentration was higher for the urea treated cantaloupe silage (13.5 <em>vs.</em> 10.8 mg/dL) in comparison with the control group (<em>P</em><0.01). It was concluded that the ensiled cantaloupe plants treated with urea can be utilized in feeding of small ruminant in fattening feedlots with low cost and economical diets instead of corn silage. به منظور ارزیابی تأثیر سیلو کردن و افزودن اوره بر ترکیب شیمیایی و تولید گاز بوته طالبی و استفاده از آن در تغذیه گوسفند دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول بوته تازه طالبی با مقادیر 5/0 و 1 درصد اوره، عملآوری و در کیسه نایلونی در شرایط اتاق سیلو شد. عملآوری بوته طالبی با اوره سطح پروتئین خام را نسبت به بوته طالبی سیلو شده بدون افزودنی افزایش داد (05/0<em>P</em><) و همچنین تولید گاز در 96 ساعت، انرژی متابولیسمی و قابلیت هضم ماده آلی افزایش یافت (05/0<em>P</em><). در آزمایش دوم بوتههای طالبی بدون اوره و یا با 5/0درصد اوره سیلو گردید. تعداد 15 رأس بره نر افشاری در قالب طرح کاملاً تصادفی به یکی از 3 تیمار غذایی: جیره 1) حاوی 15 درصد جیره سیلاژ ذرت، جیره 2) حاوی 15 درصد جیره سیلاژ طالبی بدون اوره و جیره 3) دارای 15 درصد سیلاژ طالبی عملآوری شده با 5/0درصد اوره اختصاص داده شدند (بر اساس ماده خشک). استفاده از 15 درصد سیلاژ بوته طالبی در جیره برهها اثر معنیداری بر مصرف خوراک، وزن بدن، اضافه وزن روزانه و pH شکمبه نداشت (05/0<<em>P</em>)، اما غلظت نیتروژن آمونیاکی شکمبه در سیلوی حاوی اوره در مقایسه با گروه شاهد (5/13 در مقابل 8/10 میلیگرم در دسیلیتر) بالاتر بود (01/0<em>P</em><). در نتیجه گیاه طالبی سیلو شده عملآوری شده با اوره میتواند در تغذیه نشخوارکنندگان کوچک و برههای پرواری با هزینه پایین استفاده شود و این کاربرد میتواند در مقایسه با سیلوی ذرت مزایای اقتصادی در پی داشته باشد.دانشگاه گیلانتحقیقات تولیدات دامی2252-08726120170622The study of government’s supportive policies’ impact on silk cocoon production system at Guilan Provinceبررسی اثر سیاستهای حمایتی دولت بر سامانه تولید پیله تر ابریشم استان گیلان139151223610.22124/ar.2017.2236FAمحمد کریممعتمددانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلانمحمدکاوسی کلاشمیاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلانمحمد رضاراهیکارشناس مرکز توسعه نوغانداری کشور، گیلان، رشت، ایرانJournal Article20170412Agricultural policy includes a set of laws related to domestic agriculture and foreign policy for agricultural crops. Governments implement policies in order to achieve specific goals in the domestic markets of agricultural products. The experience of most developed countries and some developing countries indicated that governments initially focus supportive policies in the field on production to increase productivity and production efficiency and then gradually reduce these supports. In this research the effect of 6 supportive government policies on the production of silk cocoons over 2007-2016 were evaluated. In this regard, the panel data of the 16 city of Guilan province during this period of time and approach the Generalized Method of Moments (GMM) were used. The data used in this study were taken from the Iran sericulture development center. The results showed that the policies of promotion and training courses and granting credit facilities were ineffective and had counterproductive effect. The policy of distributing silkworm cocoons egg had the most positive effects on the production of silk cocoon in the cities of Guilan province, so that an increase of one percent in distribution of silkworm cocoons egg boxes increased 1.22 percent in the production level of silk cocoon in Guilan province. <br /> سیاستهای کشاورزی مجموعهای از قوانین مرتبط با کشاورزی داخلی و سیاست خارجی محصولات کشاورزی است. دولتها معمولاً با قصد دستیابی به اهدافی خاص در بازارهای داخلی محصولات کشاورزی سیاست هایی را اجرا میکنند. تجربه اکثر کشورهای توسعه یافته و پارهای از کشورهای در حال توسعه حاکی از آن است که دولتها ابتدا سیاستهای حمایتی خود را در عرصه تولید در بخش کشاورزی متمرکز نموده تا بهره وری و کارایی تولید افزایش یابد و به مرور زمان این حمایتها را کاهش میدهند. در این پژوهش اثر 6 سیاست حمایتی دولت بر میزان تولید پیله تر ابریشم در دوره زمانی 94-1385 مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا، از دادههای ترکیبی مربوط به 16 شهرستان استان گیلان طی این دوره زمانی و رهیافت گشتاور تعمیمیافته (GMM) استفاده شد. دادههای مورد استفاده در این پژوهش از مرکز توسعه نوغانداری کشور اخذ شد. نتایج این مطالعه نشان داد، سیاست برگزاری دورههای آموزشی و ترویجی و اعطای تسهیلات اعتباری ناکارآمد بوده و اثری غیرسازنده داشته است. سیاست توزیع جعبه تخم نوغان بیشترین اثر گذاری مثبت را بر میزان تولید پیله تر ابریشم در شهرستانهای استان گیلان داشت. به طوری که، افزایش یک درصدی میزان توزیع جعبه تخم نوغان منجر به افزایش 22/1 درصدی میزان تولید پیله تر ابریشم در استان گیلان شد.